امروزه چرا عدم تفاهم زن و مرد در بسیاری از خانوادهها بیشتر شده و با وجود تلاش فراوان برای جلب حمایت یکدیگر، نهتنها رابطهشان بهتر نمیشود، بلکه در کمال ناباوری، از هم دورتر میشوند... و نمیدانند چرا!
ارزیابی و تفسیرهای اشتباه زن و مرد از احساس و عملکرد یکدیگر
زنان و مردان با تصورات و بینش خود بدون توجه به نیازهای واقعی یکدیگر نیازها و انتظارات همدیگر را برطرف میکنند.
امروزه چرا عدم تفاهم زن و مرد در بسیاری از خانوادهها بیشتر شده و روزبهروز زوجها از هم دورتر میشوند و با وجود تلاش فراوان برای جلب حمایت یکدیگر، نهتنها رابطهشان بهتر نمیشود، بلکه در کمال ناباوری، از هم دورتر میشوند... و نمیدانند چرا!
بیشتر زنان و مردان متوجه نیستند که هر یک، دارای ارزشها، دیدگاهها، اولویتها، اندیشههای خاص خود بوده که با دیگری بسیار متفاوت است و هر کدام با توجه به ویژگیهای خاص خود، احساس و عملکردهای خویش را بهصورت طبیعی نشانمیدهد و آگاهانه قصد مخالفت و لجبازی با همسر خود را ندارد.
بایستی توضیح داد که متفاوت بودن، هرگز بهمعنی بهتر یا بدتر بودن یا درست و غلط بودن نیست ولی به رشد و تعالی میانجامد و معمولاً سبب جذب زن و مرد به یکدیگر میشود. با وجودی که زنان و مردان با هم متفاوت هستند ولی مکمل یکدیگرند و هریک، میتوانند به کاهش کمبودهای دیگری کمک کنند. باید توجه داشت که همدیگر را فهمیدن و احساس کردن، هرگز بهمعنای یکی شدن نیست.
طبیعی است که مردان و زنان، ویژگیهای خود را بهتر از ویژگیهای همسرشان بشناسند و از تفاوتهای بین خود آگاهی کمتری داشته باشند.
همسرانی که بهعلت ناآگاهی، به تفاوتهای بین خود و همسرشان توجه نکنند، در عمل، تضادها، اختلافها و عدم تفاهمهایشان بهتدریج افزایش یافته و ندانسته رابطهی خود با همسرشان را بهطرف بحران پیشمیبرند و حتی به مرحلهی جدایی میرسانند. فقط با آگاهی و افزایش اطلاعات درست است که زن و مرد، دیدگاههای متقابل یکدیگر را بهتر درک کرده و به آنها احترام میگذارند؛ بهکارگیری درست آگاهیهاست که بسیاری از مشاجرهها و کشمکش، سادهتر و بدون خشم و پرخاشگری فراوان حل میگردد.
بهطور معمول خانمها و آقایان در مقایسهی ویژگیهای خود با همسر دچار اشتباه میشوند چون ویژگی خود را بهتر میشناسند و تصور میکنند که بهتر از همسرشان میاندیشند و عمل میکنند.
با چنین تصور اشتباهی، هر یک حق طبیعی خود میداند که تلاش کند ویژگی و نیاز خود را به هر طریقی که میتواند، به دیگری دیکته کرده و تحمیل نماید. بهویژه خانمها، با حساسیت بیشتری، این مورد را پیگیری میکنند. بهعبارت ساده، زنان و مردان ناآگاه در مقایسهی بین خود و همسر:
به خواستهها و نیازهای خویش ارزش، اهمیت و امتیاز بیشتری داده و برای نیازها و احساسهای طرف دیگر، بهای کمتری قائل میشوند و یا کمتوجهی میکنند.
خانمها و آقایان، از شما سؤال میشود:
اگر بهاندازهی کافی بر تفاوتها، نیازها و رفع نیازهای خود و همسرتان آگاهی داشتید و نیازهای همدیگر را بهدرستی برطرف میکردید، باز هم بگومگوها، کشمکشها اضطرابها و تشویقهاو جداییها به این شدت و حدت اتفاق میافتاد؟
باید توجه داشت که آگاهی در ایجاد آرامش و احساس خوشبختی در زندگی مشترک، نقش اساسی بازی میکند و ناآگاهی یعنی ویرانکردن زندگی مشترک! بهعبارت ساده، آگاهی میتواند بسازد و ناآگاهی همیشه با ویرانی همراه است. آگاهی یعنی در روشنایی قدم برداشتن و ناآگاهی یعنی در تاریکی راه رفتن!
در اوایل زندگی مشترک، زن قبل از اینکه شوهرش به خانه برسد، هر کاری را که برای خوشحال کردن او بهنظرش برسد انجام میدهد. برای مثال خانه را تمیز میکند، غذاهای مطبوع و دلخواه او را میپزد، لباسهایش را شسته و اطو میکند، در طول روز از طریق تلفن، پیامهای محبتآمیز میفرستد و... بهعبارت دیگر زن، با بینش، سلیقه و تصورات خود بدون توجه به نیازها و انتظارات واقعی شوهرش پاسخ میدهد.
در این شرایط زن با تمام کوششهایش بهمنظور جلب رضایت شوهر، وقتی میبیند نتوانسته رضایت او را جلب کند، در تعجب است که چرا به تلاشهای او توجه نمیشود؟
چرا احساس رضایت از انجام کارهای خود را در چهرهی شوهرش نمیبیند؟
چرا در جلب رضایت همسر، موفق نیست؟
از خود میپرسد: «من که هر کاری میدانستم انجام دادم، چرا شوهرم قدر مرا نمیداند و از من تشکر نمیکند و به همهچیز بیتفاوت است؟»
گفتیم خانمها با توجه به میزان آگاهی، تجربه و ویژگیهای خود، نیازهای همسرشان را ارزیابی کرده و برآورده میکنند. برای مثال:
خانمها چون جزئینگر هستند به جزئیات بیشتر توجه میکنند در حالیکه مردان چون کلینگر هستند، کلیات را بیشتر درنظر میگیرند و به جزئیات امور توجه زیادی از خود نشان نمیدهند.
زنان چون رابطهگرا هستند، بهراحتی رابطه ایجاد میکنند، در حالیکه مردان چون هدفگرا هستند، زمانی با دیگران رابطه برقرارمیکنند که هدفی داشته باشند.
زنان احساسهای خود را بهراحتی بروز میدهند، در حالیکه آقایان با خویشتنداری کمتر احساسهای خود را نشانمیدهند!
زن نسبت به تمیزی خانه، پخت و پز غذا، مرتب بودن لباس خود و همسر و... حساس است، تعارف و تشریفات، را دوستدارد، علاقهی فراوانی به گفتوگو از خود نشان میدهد؛ در حالیکه مرد اگر لباسش اطو نداشته باشد، اگر غذای عالی سر میز نباشد، اگر با خانهی بسیار مرتب و تمیز روبهرو نشود و... بهراحتی آنها را میپذیرد ولی وقتی همسرش به نیازهای احساسی او بیتوجهی کند و از او قدردانی نکرده و عملکرد او را مورد تحسین و تأیید قرارندهد، احساس رنجش کرده و واکنش منفی نشانمیدهد، چراکه نیاز مرد به حسنجویی، تأیید و قدردانی و رفع این نیازها توسط زن از انجام کارهای منزل و هر کار دیگر برایش بسیار مهمتر میباشد. بهعلاوه، بهعلت ناآگاهی است که بسیاری از زنان و مردان با همسرشان همانند دوست یا فامیل همجنس خود رفتار کنند و انتظار داشته باشند که دربرابر هر کنش همسرشان نیز همانند او واکنش داشته باشد. درواقع زوجها، بهعلت انتظار و توقع اشتباه از هم و برخورد غلط با مسائل، از عملکرد خود نتیجهی مطلوبی نمیگیرند.
زن تصورمیکند همانطوری که او تلاش میکند همسرش را خوشحال کند، اگر همسرش نیز او را دوست داشته باشد میبایست همانند او واکنش نشانداده و سعیکند او را خوشحال سازد و حتی بهخاطر دوستداشتن او، شوهرش در برآورده ساختن نیازهای او، پیشدستی کند و نمیتواند فکر کند که آنهمه تلاش و کوشش، نهتنها جواب مثبت نداشته، بلکه نتیجهی عکس هم داده است.
زنان به جزئیات امور توجه کرده و برای مرتب بودن همهچیز تلاش میکنند، انتظار دارند که همسرشان نیز به جزئیات توجه کرده و به لباس، چهره، آشپزی، رفتار آنان توجه کنند، همیشه دیده شده و مورد احترام باشند. به آزادی آنان احترام گذاشته شود و همیشه مورد حمایت همسرشان باشند؛ وقتی مرد به عملکرد زنش توجه نشاننمیدهد و نیازهای او را طبق خواستهاش برطرف نمیکند، زن ناخواسته در مسیر اندیشههای منفی قرارگرفته و واکنش منفی از خود نشانداده و روابطشان با یکدیگر تیره و تار میشود.
:مجله شادکامی و موفقیت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر