۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

کشف دلیل علمی ازدواج زنان و مردان متضاد با یکدیگر


این محققان به منظور دستیابی به این نتایج، پروفایل ژنتیکی 90 زوج ازدواج کرده و پروفایل ژنتیکی 150 زوج گروه زن و مرد که به صورت اتفاقی انتخاب شده بودند را با هم مقایسه کردند و در این مقایسه توجه خود را به...

محققان پارانا در برزیل که نتایج یافته های خود را در کنفرانس سالانه انجمن ژنتیک انسانی اروپا مطرح کردند توانستند پایه های ژنتیکی جذب افراد متضاد را در انتخاب شریک زندگی پیدا کنند.

این کشف نشان می دهد که افراد از بینی خود به عنوان نوعی "جی پی اس" برای پیدا کردن نیمه گمشده خود استفاده می کنند.

این محققان به منظور دستیابی به این نتایج، پروفایل ژنتیکی 90 زوج ازدواج کرده و پروفایل ژنتیکی 150 زوج گروه زن و مرد که به صورت اتفاقی انتخاب شده بودند را با هم مقایسه کردند و در این مقایسه توجه خود را به پادگنهای سازگارسنجی (MHC) معطوف کردند. MHC بخشی بنیادی DNA در سیستم ایمنی است و موجب می شود که هر فردی بوی بدن خاص خود را داشته باشد.

این محققان کشف کردند که تفاوتهایی که در ژنهای MHC افرادی که واقعا زن و شوهر بودند وجود داشت بسیار بیشتر از تفاوتهای ژنتیکی زوجهایی بود که به صورت اتفاقی و تنها برای انجام این تحقیقات گروه بندی شده بودند.

به گفته این دانشمندان، وقتی یک فرد شریکی را برای زندگی خود انتخاب می کند که بوی مختلفی با بوی خود وی دارد. این نشان می دهد که این زوج فرزندانی خواهند داشت که سیستم ایمنی آنها برای رویارویی با بیماریها مقاوم تر است.

این مکانیزم تکاملی موجب می شود افرادی که از نظر ژنتیکی به هم شبیه هستند و یا نسبت خویشاوندی با هم دارند چندان تمایل به ازدواج با هم نداشته باشند. به این ترتیب سیستم ایمنی نسلهای آینده آنها مقاوم تر می شود.

به علاوه احتمال باروری در افرادی که از نظر ژنتیکی تفاوتهای زیادی با هم دارند افزایش می یابد.

نتایج این کشف نقش مهمی در تضمین تولید مثل سالم و تولد فرزندانی با یک سیستم ایمنی قوی خواهد داشت.

ساینس دیلی

توصیه هایی برای نامزدها قبل از ازدواج!


هرچه روز ازدواجم نزدیک تر می شد توصیه های جالبی از زوج هایی که سالها بود زندگی زناشویی شان را شروع کرده بودند می شنیدم. بعضی از این توصیه ها خوب و جالب بود ، به خاطر همین لازم دیدم آنها را با شما هم در میان بگذارم.

من تجربه زیادی در مورد زندگی زناشویی ندارم. سه سال است که ازدواج کرده ام و در این سه سال مسائل بسیاری را یاد گرفتم که قبل از ازدواجم چیزی در موردشان نمی دانستم.

مسائل کوچکی که شاید بعد از سی سال زدگی زناشویی باز هم آن را فراموش کنید. این مسائل امور ساده ای هستند که من در خلال این سه سال که از ازدواجم می گذرد آنها را یاد گرفته ام. مسائل کوچک و ساده ای که بعضی اوقات مشکلات بزرگی بوجود می آوردند و باعث می شد من به عشقی که بین من و همسرم بود شک کنم.

مادرشوهر:
من در مقابل مادرشوهرم بسیار آرام بودم و اگر حرفی می زد که من با آن مخالف بودم چیزی نمی گفتم. به هر حال ، من باید سعی می کردم که با وی دوست شوم . بعضی اوقات تلاش های من بی نتیجه می ماند ولی به هر حال زندگی را برایم آسان تر می کرد. در این مرحله شما باید سعی کنید که یک عروس مهربان ، دوست داشتنی و نمونه برایمادرشوهرتان باشید. به وی تلفن بزنید ، برایش کارت و عکس بفرستید و سعی کنید هیچ وقت جلوی دیگران از وی بدگویی نکنید. شما پسر او را دزدیده اید! پس سعی کنید کاری نکنید که لب او را به شکایت باز کنید.

عادتهای همسرتان :
بعضی روزها بود که دوست داشتم ساعت شماطه دارم را از پنجره به بیرون پرتاب کنم. برای شما مسئله کوچکی است که همسرتان ممکن است در آینده بوسیله آن شما را برنجاند. این مسئله کوچک درمورد عادت های اوست و شما می دانید که هیچ وقت تغییر نمی کند. مسئله کوچکی که تا روز بعد از ازدواجتان چیزی در مورد آن نمی دانستید. عادتهایی مثل همین ساعتی که کنار تخت میگذارد با صدای ناهنجارش آرامش را از شما میگیرد.و خیلی نکات کوچکی که بعدا تبدیل به معضل بزرگ در زندگی شما میشود.

اما متاسفانه شما نمی توانید عادات کسی را تغییر دهید. شاید این عادت زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهد و یا اینکه آنقدر توانایی و انعطاف پذیری دارید که بتوانید با آن زندگی کنید.

توصیه من به شما این است : یاد بگیرید که با آن زندگی کنید یا با آن کنار بیایید.

طنز شیرین خواستگاری دانشجوئی !


بعد از این که مدت ها دنبال دختری باوقار و باشخصیت گشتیم که هم خانواده ی اصیل ومؤمنی داشته باشد و هم حاضر به ازدواج با من باشد، بالاخره عمه ام دختری را به مامعرفی کرد.وقتی پرسیدم از کجا می داند این دختر همان کسی است که من می خواهم،گفت:راستش توی تاکسی دیدمش.از قیافه اش خوشم آمد.دیدم همانی است که تو می
خواهی.وقتی پیاده شد، من هم پیاده شدم و تعقیبش کردم.دم در خانه اش به طور اتفاقی بابایش را دیدم که داشت با یکي از همسایه ها حرف می زد.به ظاهرش می خورد که آدم خوبی باشد.خلاصه قیافه ی دختره که حسابی به دل من نشسته بود،گفتم: من هر طور شده این وصلت را جور می کنم.
ما وقتی حرف های محکم و مستدل عمه مان را شنیدیم.گفتیم: یا نصیب و یا قسمت! چه قدردنبال دختر بگردیم؟از پا افتادیم، همین را دنبال می کنیم.ان شاء الله خوب است.اینطوری شد که رفتیم به خواستگاری آن دختر.
پدر دختر پرسید: آقازاده چه کاره اند؟
-دانشجو هستند.
-می دانم دانشجو هستند.شغلشان چیست؟
-ما هم شغلشان را عرض کردیم.
-یعنی ایشان بابت درس خواندن پول هم می گیرند.
-نخیر، اتفاقاً ایشان در دانشگاه آزاد درس می خوانند:
به اندازه ی هیکلشان پول می دهند.
-پس بیکار هستند.
-اختیار دارید قربان! رشته ایشان مهندسی است.قرار است مهندش شوند
پدر دختر بدون این که بگذارد ما حرف دیگری بزنیم گفت: ما دختر به شغل نسیه نمیدهیم.بفرمایید؛ و مؤدبانه ما را به طرف در خانه راهنمایی کرد.
عمه خانم که می خواست هر طور شده دست من و آن دختر را بگذارد توی دست هم، آن قدر با خانواده ی دختر صحبت کرد تا بالاخره راضی شدند.فعلاً به شغل دانشجویی ما اکتفا کنند، به شرط آن که تعهد کتبی بدهیم بعد از دانشگاه حتماً برویم سرکار، این طوری شد که ما دوباره رفتیم خواستگاری.
پدر دختر گفت:و اما . . . مهریه، به نظر من هزار تا سکه طلا. . .تا اسم«هزار تا سکه طلا» آمد، بابام منتظر نماند پدر دختر بقیه ی حرفش را بزند بلند شد که برود؛اما فک و فامیل جلویش را گرفتند که: بابا هزار تا سکه که چیزی نیست؛ مهریه را کی داده کی گرفته . . . بابام نشست؛ اما مثل برج زهر مار بود.پدر دختر گفت:میل خودتان است.اگر نمی خواهید، می توانید بروید سراغ یک خانواده ی دیگر.
بابام گفت:نخیر، بفرمایید. در خدمتتان هستیم.
-اگر در خدمت ما هستید، پس چرا بلند شدید؟
بابام که دیگر حسابی کفری شده بود، گفت:بابا جان! بلند شدم کمربندم را سفت کنم، شما امرتان را بفرمایید.
پدر دختر گفت:بله، هزار تا سکه ی طلا، دو دانگ خانه…
بابا دوباره بلند شد که از خانه بزند بیرون؛ ولی باز هم بستگان راضی اش کردند که ای بابا خانه به اسم زن باشد، یا مرد که فرقی نمی کند.هر دو می خواهند با هم زندگی کنند دیگر.
و باز بابام با اوقات تلخی نشست.پدر دختر پرسید: باز هم بلند شدید کمربندتان را سفت کنید؟بابام گفت: نخیر! دفعه ی قبل شلوارم را خیلی بالا کشیده بودم داشتم میزانش می کردم!
پدر دختر گفت:بله، داشتم می گفتم دو دانگ خانه و یک حج.مبارک است ان شاء الله
بابام این دفعه بلند شد و داد زد: برو بابا، چی چی را مبارک است؟مگر در دنیا فقط همین یک دختر است.و ما تا بیاییم به خودمان بجنبیم،کفش هایمان توسط پدر آن دختر خانم به وسط کوچه پرواز کردند و ما هم وسط کوچه کفش هایمان را جفت کردیم و پوشیدیم و با خیال راحت رفتیم خانه مان.
مگر عمه خانم دست بردار بود.آن قدر رفت و آمد تا پدر او را راضی کرد که فعلاً اسمی از حج نیاورد تا معامله جوش بخورد.بعداً یک فکری بکنند.
پدر دختر گفت:و اما شیربها، شیربها بهتر است دو میلیون تومان باشد…
بعد زیر چشمی نگاه کرد تا ببیند بابام باز هم بلند می شود یا نه.وقتی آرامش بابام را دید ادامه داد:به اضافه وسایل چوبی منزل.
بابام حرف او را قطع کرد.منظورتان از وسایل چوبی همان در و پنجره و این جور چیزهاست؟
پدر دختر با اوقات تلخی گفت:نخیر، کمد و میز توالت و تخت و میز ناهارخوری و میز تلویزیون و مبلمان است.
بابام گفت:ولی آقاجان، پسر ما عادت ندارد روی تخت بخوابد.ناهارش را هم روی زمین می خورد.اهل مبل و این جور چیزها هم نیست.
پدر دختر گفت:ولی این ها باید باشد،اگر نباشد، کلاس ما زیر سؤال می رود.و بعد از کمی گفتمان و فحشمان، کفش های ما رفت وسط کوچه.
دوباره عمه خانم دست به کار شد.انگار نذر کرده بود هر طور شده این دختره را ببندد به ناف ما! قرار شد دور وسایل چوبی را خط بکشند؛و ما دوباره به خانه ی آن دختر رفتیم.
بابام تصمیم گرفته بود مسأله ی جهیزیه را پیش بکشد و سنگ تمام بگذارد تا بلکه گوشه ای از کلاس گذاشتن های بابای آن دختر را جواب گفته باشد.این بود که تا صحبت ها شروع شد،بابام گفت: در رابطه با جهیزیه… !
پدر دختر حرف او را قطع کرد و گفت:البته باید عرض کنم در طایفه ما جهیزیه رسم نیست.
بابام گفت:اتفاقاً در طایفه ی ما رسم است.خوبش هم رسم است.شما که نمی خواهید جهیزیه بدهید، پس برای چی از ما شیربها می خواهید؟
- شیربها که ربطی به جهیزیه ندارد.شیربها پول شیری است که خانمم به دخترش داده.او دو سال تمام شیره ی جانش را به کام دختری ریخته که می خواهد تا آخر عمر در خانه ی پسر شما بماند.بابام گفت:خب می خواست شیر ندهد. مگر ما گفتیم به دخترتان شیر بدهید؟اگر با ما بود می گفتیم چایی بدهد تا ارزان تر در بیاید.مگر خانمتان شیرنارگیل و شیرکاکائو به دخترتان داده که پولش دو میلیون تومان شده است؟!
پدر دختر گفت: دختر ما کلفت هم می خواهد.
بابام گفت:چه بهتر.یک کلفت هم با او بفرستید بیاید خانه ی پسرم.
- نه خیر کلفت را باید داماد بگیرد.دختر من که نمی تواند آن جا حمالی کند.
- حالا کی گفته دخترتان می خواهد حمالی کند؟
مگر می خواهید دخترتان را بفرستید کارخانه ی گچ و سیمان؟کفش های ما طبق معمول وسط کوچه!!!
در مجلس بعد پدر دختر گفت:محل عروسی باید آبرومند باشد.اولاً، رسم ما این است که سه شب عروسی بگیریم. ثانیاً باید هر شب سه نوع غذا سفارش بدهید، در یک باشگاه مجهز و عالی.
بابا گفت:مگر دارید به پسر خشایار شاه زن می دهید؟اصلاً مگر باید طبق رسم شما عمل کنیم؟
کفش ها طبق معمول وسط کوچه!!!
دیگر از بس کفش هایمان را پرت کرده بودند وسط کوچه، اگر یک روز هم این کار را نمی کردند، خودمان کفش هایمان را می بردیم وسط کوچه می پوشیدیم.
بابای دختر گفت:ان شاء الله آقا داماد برای دختر ما یک خانه ی دربست چهارصد متری در بالای شهر می گیرد.
بابام گفت:خانه برای چی؟زیر زمین خانه ی خودم هست.تعمیرش می کنم.یک اتاق و یک آشپزخانه هم در آن می سازم، می شود یک واحد کامل.پدر دختر گفت:نه ما آبرو داریم،نمی شود یک دفعه عمه خانم جوش کرد و داد زد: واه چه خبرتان است؟بس کنید دیگر، این کارها چیست؟مگر توی دنیا همین یک دختر است که این قدر حلوا حلوایش می کنید؟از پا افتادیم از بس رفتیم و آمدیم.اصلاً ما زن نخواستیم مگر یک دانشجو می تواند معجزه کند که این همه خرج برایش می تراشید؟
این دفعه قبل از این که کفش هایمان برود وسط کوچه، خودمان مثل بچه ی آدم بلند شدیم و زدیم بیرون.و این طوری شد که ما دیگر عطای آن دختر را به لقایش بخشیدیم و از آن جا رفتیم که رفتیم.
یک سال از آن ماجرا گذشت.من هم پاک آن را فراموش کرده بودم و اصلاً به فکرش نبودم.یک روز صبح، وقتی در را باز کردم تا به دانشگاه بروم، چشمم به زن و مردی خورد که پشت در ایستاده بودند.مرد دستش را بالا آورده بود تا زنگ خانه را بزند، اما همین که مرا دید جا خورد و فوری دستش را انداخت.با دیدن من هر دو با خجالت سلام
دادند.کمی که دقت کردم، دیدم پدر و مادر آن دختر هستند.لبخندی زدم و گفتم:بفرمایید تو.
پدر دختر گفت:نه. . . نه. . . قصد مزاحمت نداشتیم.فقط می خواستم بگویم که چیز، چرا دیگر تشریف نیاوردید؟ما منتظرتان بودیم.
من که خیلی تعجب کرده بودم، گفتم:ولی ما که همان پارسال حرف هایمان را زدیم.خودتان هم که دیدید وضعیت ما طوری بود که نمی خواستیم آن همه بریز و بپاش کنیم.
پدر دختر لبخندی زد و گفت: ای آقا. . .کدام بریز و بپاش؟. . . یک حرفی بود زده شد، رفت پی کارش.توی تمام خواستگاری ها از این چیزها هست.حالا ان شاء الله کی خدمت برسیم،داماد گُلم؟
من که از این رفتار پدر دختر خانم مُخم داشت سوت می کشید،گفتم:آخه. . . چیز. . . راستش شغل من. . .
-ای بابا. . . شغل به چه درد می خورد.دانشجویی خودش بهترین شغل است.من همه جا گفته ام دامادم یک مهندس تمام عیار است.
-آخه هزار تا سکه هم. . .
-ای بابا. . . شما چرا شوخی های آدم را جدی می گیرید.من منظورم هزار تا سکه ی بیست و پنج تومانی بود.
ولی دو دانگ خانه. . .
پدر عروس:بابا جان من منظورم این بود که دو دانگ خانه به اسمتان کنم.
-سفر حج هم. . .
-راستی خوب شد یادم انداختید.اگر می خواهید سفر حج بروید همین الان بگویید من خودم اسمتان را بنویسم.
-دو میلیون تومان شیربها هم که. . .
-چی؟من گفتم دو میلیون تومان؟من غلط کردم.من گفتم دو میلیون تومان به شما کمک کنم.
-خودتان گفتید خانمتان به دخترتان شیر داده، باید پول شیرش را بدهیم. . .
-ای بابا. . . خانم من کلاً به دخترم چهار، پنج قوطی شیر خشک داده که آن هم پولش
چیزی نمی شود.مهمان ما باشید
-در مورد جهیزیه گفتید. . .
-گفتم که. . . اتاق دخترم را پر از جهیزیه کرده ام.بیایید ببینید.اگر کم بود، بگویید باز هم بخرم.
-اما قضیه ی آن کلفت. . .
-آی قربون دهنت. . . دختر من کلفت شماست.خودم هم که نوکر شما هستم، داماد عزیزم!. .
. خوش تیپ من!. . . جیگر!. . . باحال!. . .
وقتی دیدم پدر دختر حسابی گیر داده و نمی خواهد دست از سر من بردارد، مجبور شدم حقیقت را بگویم.با خجالت گفتم: راستش شرایط شما خیلی خوب است.من هم خیلی دوست دارم
با خانواده ی شما وصلت کنم.اما. . .
پدر دختر با خوشحالی دست هایش را به هم مالید و گفت:دیگر اما ندارد. . . مبارک است ان شاء الله.
گفتم:اما حقیقت را بخواهید فکر نکنم خانمم اجازه بدهد.
تا این حرف را زدم دهن پدر و مادر دختر از تعجب یک متر واماند.پدر دختر گفت: یعنی تو. . . در همین موقع خانمم از پله های زیرزمین بالا آمد.مرا که دید لبخندی زد و گفت: وقتی که از دانشگاه برگشتی، سر راهت نیم کیلو گوجه بگیر برای ناهار املت بگذارم.
با لبخند گفتم:چشم، حتماً چیز دیگری نمی خواهی؟
-نه، فقط مواظب باش.
-تو هم همین طور.
خانمم رفت پایین، رو کردم به پدر و مادر دختر که هنوز دهانشان باز بود و خشکشان زده بود و گفتم: ببخشید من کلاس دارم؛ دیرم می شود خداحافظ.
و راه افتادم به طرف دانشگاه .

۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

سرکوفت زدن به شوهر


خير دنيا و آخرت در چهار چيز است

نوه امام مجتبى عليه السلام از مادرش دختر امام حسين عليه السلام و ايشان از امام حسين و ايشان از پدرشان حضرت على عليه السلام و ايشان از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله روايت مى كند كه فرمودند:
كسى كه در دنيا به او چهار چيز داده شد، خير دنيا و آخرت را به او داده اند، و بهره خود را از دنيا برده است
(1) ورع و پرهيزكارى كه او را از حرام باز دارد
(2) اخلاقى كه ميان مردم زندگى كند
(3) بردبارى كه با آن نادانى مردم را دفع كند
(4) زن شايسته اى كه او را در دين و دنيا كمك دهد

صفاتى كه زنان در مردان مى پسندند

تو مرد رهى واقف راه باش زحال زنان نيز آگاه باش

1 - مال و ثروت ، چرا كه موجب رونق خانه و زندگى و زيبائى جامه و خانه مى شود و اين امور مورد توجه بانوان است ، اما مرد مى بايست با عقل و فكر در تاءمين اين گونه خواسته ها اقدام كند.
2 - قدرت و توانايى ، چرا كه زن و مرد را نگهدار خود مى داند و مى خواهد پشتيبان او قوى باشد.
3 - مردانگى و غيرتمند بودن مرد.
4 - استقلال در زندگى ، بگونه اى كه مرد آزادانه زندگى كند و زير بار منت ديگرى نباشد.
5 - ميان مردم با آبرو و با شخصيت باشد.
6 - اهل سخن و شيرين كلام و شوخ باشد چرا كه زن از مرد خاموش و بى سرو صدا رنج مى برد.
7 - وضع سر و لباس او تميز و زيبا و مرتب باشد.
8 - گاهى با هديه و سوغاتى و گاهى با سخن علاقه خود را ابراز كند.
9 - گاهى سخنان و كارهاى زن را تحسين كند.
10 - رعايت ادب و نزاكت را بكند.
11 - خوش سليقه باشد و نسبت به كارهاى زن در خانه بى تفاوت نباشد، بلكه به آنها نظارت كند و اگر سستى يا ناهنجارى مثل كثافت و بى انضباطى ديد بى تفاوت نباشد وگرنه زن نيز سرد و بى تفاوت مى شود.

چهار چيز كمر شكن
پيامبر اكرم به حضرت امير عليه السلام در ضمن سفارشات خود فرمود: يا على چهار چيز، پشت انسان را مى شكند، (يعنى بسيار سخت و گران و غير قابل تحمل است )
(1) پيشوايى كه معصيت خدا مى كند ولى حرفش را گوش مى كنند.
(2) زنى كه شوهرش او را مراعات مى كند ولى او به شوهر خيانت مى كند.
(3) تنگدستى كه صاحب آن چاره ندارد.
(4) همسايه بدى كه در محل اقامت دائمى انسان باشد.

اين زن نفرين كرد و خودش مرد
مردى با زنش نزد حضرت صادق آمد و از بد اخلاقى زن خود شكايت كرد، حضرت به آن زن فرمود: چرا شوهرت از تو شكايت مى كند، زن شروع كرد به شوهرش نفرين كردن ، حضرت فرمود: اگر همينطور (بر اين كنيه و بر اخلاقى و نفرين ) ادامه دهى بيش از سه روز زنده نيستى ، زن (با گستاخى ) گفت : برايم مهم نيست كه هرگز او را نبينم (يعنى بميرم و راحت شوم ) در روايت است كه اين زن بيش از سه روز عمر نكرد و مرد.
حضرت صادق عليه السلام فرمود: اين زن متجاوز بود و خداوند عمرش را كوتاه كرد و شوهرش را راحت نمود.

طلا باشيد نه خاك !
حضرت صادق عليه السلام فرمود: زن گردنبند است ، توجه كن چه چيزى به گردن مى آويزى ، براى زن قيمت (مشخصى ) نيست ، نه خوبش و نه بدش ، اما خوبانشان را با طلا و نقره برابرى نمى كنند چون طلا و نقره بهترند، اما زن بد، ارزش (مشتى ) خاك را هم ندارد، خاك از آن بهتر است (زن خوب همواره سعادت آفرين و زن بد سبب سياه كردن زندگى مى شود و هيچكدام از اين دو بهتر با طلا و خاك قابل مقايسه نيست )

پيرى زودرس
(( كان من دعا رسول الله صلى الله عليه و آله اعوذ بك من امراة تشيبنى قبل مشيبى .))
امام صادق عليه السلام فرمود: يكى از دعاهاى پيامبر صلى الله عليه و آله اين بود كه خدايا به تو پناه مى برم از همسرى كه قبل از پيرى مرا پير كند.
دل آرام باشد مرد نيكخواه و ليك از زن بد خدايا پناه

با اين سخن اعمال زن باطل مى شود
(( ايما امراة قالت لزوجها ما رايت قط من وجهك خيرا فقد حبط عملها ))
امام صادق عليه السلام فرمود: هر زنى كه شوهر خويش بگويد از تو خيرى نديده ام ، اعمالش باطل مى گردد.

دستورهاى بيجا ندهيد
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر زنى كه با شوهر مدارا نكند و او را به آنچه نمى تواند وادار كند، خداوند هيچ كار خوبى از او قبول نمى كند و خدا را در حالى كه بر او خشمگين است ملاقات مى كند.

بلاى سفر به كه در خانه جنگ تهى پاى رفتن به از كفش تنگ
به زندان قاضى گرفتار، به كه در خانه بينى بر ابرو گره
در خرمى بر سرايى ببند كه بانگ زن از وى برآيد بلن
دكسى را بينى گرفتار زن مكن سعد يا طعنه بروى مزن
تو هم جور بينى و بارش كشى اگر يك سحر در كنارش كشى

بر زنها هم حرام است
(( اشتد غضب الله على امراءة ذات بعل ملات عينها من غير زوجها ))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: خشم خدا شديد است بر زن شوهردارى كه چشم خويش را با نگاه به اجانب پر كند. (نگاه زن هم به نامحرم مثل نگاه مرد به زن اشكال دارد).

سه چيز شوم
راوى گويد نزد امام صادق عليه السلام سخن از شوم بودن مى كرديم ، حضرت فرمود: شومى در سه چيز است در زن و اسب و خانه ، اما شومى زن در زياد بودن مهر او و ناراحت كردن شوهر است و اما اسب ، شومى او را رام نبودن او و چموشى آن است و اما خانه شومى آن در تنگ و كوچك بودن آن و بدى همسايه ها و عيوب زياد داشتن است .

جزاى سركوفت زدن بر شوهر
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: اگر تمامى آنچه روى زمين از طلا و نقره را زنى به خانه شوهر ببرد ولى يكروز بر شوهرش سركوفت زند و بگويد تو چه كاره اى مال خودم است ، اعمال او باطل مى شود و لو از عابدترين مردم باشد مگر اينكه توبه كند و برگردد و از شوهرش معذرت خواهى كند.
و در حديث ديگرى فرمود: هر زنى كه بر شوهرش بخاطر مالش منت گذارد و بگويد تو از دارائى من مى خورى ، اگر تمام آن مال را در راه خدا صدقه دهد خداوند از او قبول نمى كند مگر اينكه شوهرش از او راضى شود.

زن و تقاضاى طلاق
(( ايما امراءة ساءلت زوجها الطلاق من غير باءس فحرام عليها رائحة الجنة .))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر زنى كه به دليل از شوهرش ‍ تقاضاى طلاق كند بوى بهشت بر او حرام است .

واسطه ملعون
من عمل فى فرقة بين امراءة و زوجهان كان عليه غضب الله و لعنته فى و الاخره .))
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: هر كه براى جدائى زن و شوهرى گام بردارد خشم و لعنت خدا بر او است در دنيا و آخرت .

خداوند از طلاق نفرت دارد
همانا خداوند جائى كه در آن عروسى واقع شود دوست مى دارد و جائى كه در آن طلاق واقع شود دشمن مى دارد، خداوند از هيچ كارى مثل طلاق نفرت ندارد.

صفات پسنديده و ناپسند شوهر
پيامبر اكرم (ص ) فرمود: از بهترين مردان شما مرد با تقوى و پاكيزه و دست باز است كه نگاه او سالم باشد (به نامحرم نظر نكند) و به پدر و مادرش ‍ مهربان بوده و عيان خود را به ديگرى محتاج نكند و فرمود: از بدترين مردان مرد تهمت زننده اى است كه بخيل و بد دهن باشد، تنها غذا خورده ، ميهمان دوست نباشد، همسر و خدمتكار خويش را بزند و عيال خويش را به ديگرى محتاج كند و پدر و مادرش را اذيت نمايد.

صفات پسنديده و ناپسند زن
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: آيا به شما بگويم بدترين زنها كيست ؟ زنى است كه در ميان خانواده خودش خوار بوده ولى نزد شوهرش ‍ تكبر مى كند، نازا و كينه توز است ، از كار زشت پرهيزى ندارد، وقتى شوهرش نيست زينت خود را به ديگران نشان مى دهد، ولى بر شوهرش ‍ امتناع مى كند، به سخن شوهرش گوش نمى كند و اطاعت او نمى نمايد، وقتى شوهر با او - در كاميابى - خلوت مى كند، همانند مركب چموش ‍ امتناع مى كند، همو كه نه عذرى مى پذيرد و نه از خطائى مى گذرد.
و فرمود: بهترين زنهاى شما زنى است بچه زا و مهربان و با عفت باشد، نزد خانواده - پدر و مادر - عزيز و نزد شوهر متواضع باشد، زيبائى و زينت خود را وقف شوهر كند و از ديگران بپوشاند، سخن شوهر را گوش كند و از او اطاعت نمايد، و چون شوهر با او خلوت كند خواسته او را انجام دهد، و همانند مردها اظهار شوق در زناشوئى - نكند (بلكه خود را نگه دارد و متين باشد تا نزد شوهر عزيز گردد).

اخلاق در خانواده : محبت اساس موفقيت خانواده
اعضاء يك خانواده كه ركن مهم آن زن و شوهر هستند، گذشته از ضرورتهائى كه آنها را دور هم جمع مى كند، بايد از پيوندى مقدس و درونى كه همان محبت و احساس علاقه به يكديگر است ، برخوردار باشند.
زن و شوهر نبايد به حكم ضرورت ، با هم زندگى كنند، در هنگام ساختن يك بنا، ميان آجرها هرگز علاقه در كار نيست ، فقط به حكم ضرورت در كنار هم قرار گرفته اند.
ولى در كانون خانواده چطور؟ آيا در زندگى مشترك آنها هم بايد به حكم ضرورتها و ناچاريها با هم باشند؟ مسلما خير، كانون خانواده بايد از بنياد محكمترى كه همان علاقه و محبت است ، برخوردار باشد، حكمت متعاليه حضرت حق ، در يك حسابرسى و نقشه كشى دقيق بهترين فرصت را براى پى ريزى اين بنياد در اوائل ازدواج ايجاد كرده است ، شور و نشاط جوانى ، شهوت و احساس محبت بسيار به همسر در اوائل ازدواج ، فرصت طلائى است كه همراه با پيوند جنسى ، پيوند دو قلب هم انجام گيرد و اين عروس و داماد هستند كه بايد از اين فرصت و بهانه ، نهايت استفاده را بكنند، و با انجام عوامل محبت آن را به گونه اى گسترش دهند كه تا پايان عمر همديگر را دوست و دلسوز هم بدانند.

اخلاق در خانواده : فرصت طلائى براى پيوند جاودانه
عروس و داماد بايد توجه داشته باشند آن شور و عشق اوليه ازدواج كه به خاطر مسائل جنسى و تازگى آن موجب علاقه شديد آنها نسبت به يكديگر شده است تا آخر عمر خود بخود باقى نمى ماند، اگر از اين فرصت طلائى براى ايجاد پيوند عميق دوستى و حقيقى ميان خود در ماوراى مسائل جنسى استفاده نكنيد، هنگام رنگ باختن مسائل جنسى ، دچار مسائل عديده اى خواهيد شد كه چه بسا تا آخر عمر دست به گريبان شما خواهد بود.
اين شور و علاقه اگر فقط بر مبناى مسائل جنسى باشد پس از مدتى نه چندان طولانى حساسيت خود را از دست مى دهد و واقعيت زندگى بعد مهم زندگى مى شود، زيرا آن هيجانات و تحريكات شهوى و جذبه هاى اوليه از كار افتاده و آن ميل شديد كاسته شده و كسانى كه موفق شده باشند در آن فرصت محبت خود را در دل يكديگر جا كنند، پشتوانه اى محكم جايگزين آن نموده اند كه تا آخر عمر ضامن اجرائى سعادت آنان خواهد بود. و ما در اين مبحث بر آنيم كه توفيق الهى راههاى ايجاد اين محبت را كه پايه يك زندگى شيرين است جستجو كنيم ، تا بتوانيم اعضاء خانواده را مثل دو دوست در كنارهم داشته باشيم و دوست نداريم كه پس از گذشت مدتى از سر آغاز ازدواج ، وقتى كه واقعيات زندگى نمايان شد و گرد و غبار شهوات كاسته شد، زن و شوهر خود را نسبت به يكديگر بى علاقه ببيند.
زندگى نبايد بگونه باشد كه با هم بسازند، سازش بوى جنگ و سپس تظاهر به صلح از روى ناچارى مى دهد، بايد با هم بجوشند، غمخوار يكديگر باشند، از ديدن يكديگر لذت ببرند، نشاط مى يابد، سرمست مى شود و روحيه مى گيرد خلاصه دلها بايد با هم باشد نه جسم تنها، آن خانواده اى كه اساس آن بخاطر ناچاريها است زندان است نه خانه ، آن زن و شوهرى كه به خاطر فرزندانشان با هم هستند و مى ترسند اگر جدا شوند فرزندانشان ضايع گردند، خانه آنها اداره است ، ميان زن و شوهر اگر غير از محبت چيز ديگرى سبب اجتماعشان گردد موفق نخواهند بود، و اعضاء خانواده چه زن و چه شوهر به سختى بايد مراقب باشند و اين حقيقت را با تمام وجود درك كنند و بپذيرند كه خانه ، زندان نيست.
www.ghadeer.org

نیازها و احساسات یک مرد از همسرش


نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او می خواهد حامی زنش باشد. مرد می خواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد...

نیاز مرد است که احساس کند قوی و قدرتمند است. او می خواهد حامی زنش باشد. مرد می خواهد که دد و دیو را بکشد و زن را نجات بدهد.

مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.

مردها از زنان شان می خواهند به آنها احساس قدرتمند بودن بدهند. مردها می خواهند رئیس خانواده باشند. منظورم آن نوع ریاست مردان در دوران غارنشینی نیست که موی زنان را می گرفتند و آنان را با خود روی زمین می کشیدند. اما مرد احتیاج دارد که رهبر خانواده باشد.

یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت می خواهد.

مرد می خواهد در نظر زنش مهمترین شخص مورد علاقه ی او باشد.

مرد به این نیاز دارد که زنش نشان دهد به قدرت او برای رسیدن به خواسته هایش در زندگی احتیاج دارد.

عضله ای قوی در كنار استخوانی محكم

مرد باید نان آور اصلی خانواده باشد. هر مرد باید در نبرد و در جبهه ای پیروز شود تا به این باور برسد که می تواند اژدها را بکشد. مراقبت از خانواده و تامین افراد خانواده اش در حکم جبهه های نبرد مرد هستند.

مرد به این احتیاج دارد که تایید شود، مورد قدردانی واقع گردد، زنش به او احترام بگذارد، آن هم به این دلیل که او مردی واجد شرایط است، شوهر و پدر واجد شرایط است.

یک مرد از زنش احترام، مهربانی، عشق و محبت می خواهد.

مرد به این احتیاج دارد که زن به علائق او علاقه نشان بدهد.

مرد به این احتیاج دارد که وقتی از سر کار به خانه می آید، زنش با روی خوش از او استقبال کند.

مرد به این احتیاج دارد که زنش به روزی که او پشت سر گذاشته علاقه نشان دهد.

مرد به تشویق های زنش احتیاج دارد تا یک مرد باشد.


اقتباس از کتاب« آیین شوهرداری»
اثر: دکتر لوراسی. شلسینگر

ده راه براى خراب كردن يك ازدواج به نقل از روانشناسان معروف دنیا!


این‌ها ‌چیز هایی است كه شما می‌توانید آن را انجام دهید و نتیجه آن دور شدن از هدف اصلى تان در زندگی است.

این‌ها ‌چیزهایی است كه شما می‌توانید آن را انجام دهید و نتیجه آن دور شدن از هدف اصلى‌تان در زندگی است.شری و باب استریتف روانشناسان معروف دنیا معتقدند با انجام هر كدام از این 10 راه شما مطمئننا یك قدم بیشتر از همسر عزیزتان فاصله می‌گیرید . پس ادب از بی ادبان آموز:

1.به همسرتان اعتماد نكنید.

2. به یك زندگى معمولی و نه متعالى فكر كن .

3. ناسازگار باش و همیشه ساز مخالف بزن.

4. هر گونه خود مختاری را از همسرت(زن یا مرد) بگیر.

5.هر گونه فرصت پیشرفت را از همسرت بگیر.

6.اصلا نگران بهداشت شخصى نباش و به آن اهمیت نده.

7.آدم بیعار و آشفته ای باش .

8. قدر خود و منزلت خود را همیشه پایین بیاور.

9. همسرت را از رو ببر .

10.اهانت آمیز و تهاجمى با همسرت رفتار كن و او را برنجان.

من از خیانت همسرم مطلع هستم، چکار باید بکنم؟


حامد زمان‌های زیادی را به بهانه ی کار در اداره یا به بهانه ی این که به باشگاه می‌رود در محیط بیرون می‌گذراند و همیشه دیر وقت به خانه باز می‌گشتاو با رفتارش مرا گول زدو به من این طور القا کرد که مرا دوست دارد .

من و حامد در حال جشن گرفتن دهمین سال ازدواجمان بودیم که او به من گفت : شخص دیگری را دوست دارد. این مطالب را مهرناز 37 ساله می‌گوید .
او مادر سه پسر هشت ، شش و دو ساله است . من واقعا بعد از شنیدن این صحبت شک زده شدم و از رستوران بیرون آمدم. او چه جوری توانسته بود چشمانش را ببندد و این صحبت‌های را به من انتقال دهد .؟ آیا او تا این حد بیرحم شده است ؟ من این موضوع را از قبل پیش بینی کرده بودم و حدس می‌زدم که در آینده ای نه چندان دور همچین اتفاقی پیش خواهد آمد .

حامد زمان‌های زیادی را به بهانه ی کار در اداره یا به بهانه ی این که به باشگاه می‌رود در محیط بیرون می‌گذراند و همیشه دیر وقت به خانه باز می‌گشت . او نه در تربیت بچه‌ها به من کمگ می‌کرد نه در کارهای منزل . همه ی کارهای به دوش من افتاده بود ، او حتی شب‌های آنقدر دیر به خانه باز می‌گشت که بچه‌ها به خواب می‌رفتند و در حسرت دیدن پدرشان اشک می‌ریختند .

من برای تمام این جریانات و برای تمام اتفاقاتی که پیش می‌آمد تنها خودم را سرزنش می‌کردم . من و حامد حتی دیگر رابطه ی زناشویی نیز نداشتیم . به تازگی حامد فقط تلاش می‌کند که وزنش را کاهش دهد و از وزن زیادی که دارد فاصله بگیرد . شاید مشکلات ما تا حدودی به خانواده‌هایمان بر می‌گردد. من و حامد هنگامی که هر دو خیلی جوان بودیم با هم در جریان یک رژیم غذایی آشنا شدیم . در این مرکز و کلینیک افراد به دیگری کمک می‌کنند تا شخص مقابل انگیزه بگیرد و بتواند وزنش را کم کند.در طی این جریانات و ارتباط‌هایی که با همدیگر داشتیم به هم علاقه مند شدیم و زمانی که می‌خواستیم با همدیگه ازدواج کنیم ، من 20 کیلو وزن کرده بودم و حامد 50 کیلو وزن کرده بود . بعد از ازدواج ، ما به ماه عسل رفتیم .
در اولین سالگرد ازدواجمان ، من باردار شدم و اولین پسرمان به دنیا آمد . من به خاطر نگه داری از فرزندمان مجبور شدم از کاری گه داشتم استعفا بدهم . در همان زمان حامد ترفیع شغلی گرفت و مقام بالاتری را نسبت به قبل در شرکتی که در آنجا استخدام بود به دست آورد.

در ترفیعی که گرفته بود با دختری به اسم شیده همکار شده بود ، او 28 ساله بود ورزشکار و خیلی جذاب . او بعد از مدتی حامد را با رفتارهایش با خود همراه کرده بود . حامد گاهی در میان صحبت‌هایش می‌گفت : که هر روز ناهار را در شرکت با شیده می‌خورد و یا این که او را به خانه اش می‌رساند اما من هر شب تا دیر وقت بیدار می‌ماندم تا حامد بیاید و شام را با یگدیگر بخوریم اما او هر وقت که می‌رسید می‌گفت گرسنه نیست یا این که شام خورده است و من هم یا شام سرد می‌خوردم یا این که از ناراحتی شام را که درست کرده بودم دور می‌ریختم .

حامد همیشه در این فکر بود که می‌تواند با او ازدواج کند به همین دلیل در دهمین سالگرد ازدواجمان به من گفت که شخص دیگری را دوست دارد اما من چون این موضوع را حدس می‌زدم هیچ چیزی در جواب نگفتم و فقط آنجا را ترک کردم .

یک روز بدون این که حامد بفهمد نزد شیده رفتم و با او صحبت کردم ، بدون این که هیچ دعوا یا نزاعی بین ما در بگیرد شیده قبول کرد که از زندگی حامد بیرون برود و روابظ‌شان محدود به روابط بین دو همکار باشد و به من قول داد این موضوع بین ما دونفر بماند و او این موضوع را به حامد نگوید . از آن روز به بعد که من پیش شیده رفتم رفتار حامد خیلی بدتر شد ، شب‌های دیگر اصلا به خانه نمی‌آمد من حیلی نگران حامد شده بودم نمی‌دانستم باید چه کاری انجام دهم در عین حال هیچ جیز به حامد نیز نمی‌گفتم .

این موضوع به مدت دو هفته ادامه داشت تا بالاخره حامد دست از این رفتارش برداشت و اولین لبخند و محبت را بعد از مدتها به من و فرزندانمان ابراز داشت . من تا حدودی از خنده ی او ترسیدم آیا همه چیز روبه بهبودی بود ؟ آیا حامد سابق برگشته بود ؟ آیا شیده چیزی به حامد گفته بود ؟ همه ی این آیاها در ذهن من می‌چرخیدند تا بعد از یک هفته متوجه شدم که حامد به حامد که در سابق بود تبدیل شده است .

در این مدت به خودم بسیار فکر کردم چرا حامد ، شیده را جایگزین من کرده بود به همان‌اندازه که شیده زیبا بود من هم زیبا بودم این رفتار حامد چه دلیلی می‌توانست داشته باشد ؟ در بررسی‌ها و تعمقات بسیاری که داشتم به این موضوع پی بردم من به دلیل این که بعد از سه زایمان چاق شده بودم دیگر جذابیت سابق را برای حامد نداشتم به همین دلیل دوباره رژیم‌های غذایی ام را آغاز کردم .

مشاور:
اکنون آیا ببینیم دلایلی که مهرناز به آنها فکر می‌کرد و فکر می‌کرد همسرش به خاطر چاقی بیش از حد او است که رهایش کرده و به دنبال زن دیگری رفته است آیا درست می‌باشد یا اینکه دلیل دیگری دارد ؟ اکنون به صحبت‌های حامد گوش می‌دهیم

حامد 37 ساله میگوید :
من می‌توانم این موضوع و رابطه ای که با شیده را داشتم در خفا نگه دارم و توضیحانی راجع به جزئیات آن ندهم اما ترجیح می‌دهم که این مساله برای مهرناز روشن شود به همین دلیل این موضوع را شر ح می‌دهم .

من مهرناز و فرزندانم را دوست داشتم اما به دلایلی که شرح خواهم داد بعد از مدتی دل بسته ی شیده شدم . من و مهرناز نیز مانند تمام زن و شوهرها وقتی را برای صحبت کردن با دیگری اختصاص می‌دادیم اما همیشه وقتی که من با مهرناز حرف می‌زدم او در تمامی صحبت‌های من می‌پرید و مدام می‌پرسید چرا ؟ چطور؟

یا با سئوال‌هایی که می‌پرسید مرا ناراحت می‌کرد من هیچ گاه نتوانستم با همسرم درد و دل کنم . مهرناز همسر فوق العاده ای است اما من به عنوان یک مرد نتوانستم به این کار او عادت کنم . به همین دلیل هنکامی که من ترفیع گرفتم و در محل کار جدیدم با شیده که همکارم بود آشنا شدم . رفتارهای او مورد پسندم واقع شد و به همین دلیل از شیده خواستم که با یکدیکر ازدواح کنیم و شیده برای این که تصمیم نهایی اش را بگیرد مدتی زمان خواست و بعد از مدتی به من پاسخ داد : که حامد من و تو برای دیگری ساخته نشده ایم من و تو تنها می‌توانیم همکار دیگری باشیم نه این که همسر دیگری .

من از این موضوع خیلی نارحت شدم زیرا فکر می‌کردم که جواب شیده به این پیشنهاد من به طور حتم مثبت است تا بعد از مدت‌ها ناراحت بودم اما بعد از گذشت مدتی با این موضوع کنار آمدم و شیده را تنها به عنوان یک همکار در کنار خود قبول کردم نه این که او نقش خاصی را در زندگی شخصی من داشته باشد .

شاید یکی از دلایلی که من عاشق شیده شدم این موضوع بود که مهرناز مطرح کرد ، یعنی مساله چاق بودن بیش از حد مهرناز اما موضوع اصلی این نبود ، من مرد فعالی هستم و دوست داشتم با مهرناز با هم به ورزش برویم و در فعالیت‌های بیرون با هم شرکت کنیم اما مهرناز همیشه تکالیف و نگه داری بچه‌ها را بهانه می‌گرد و می‌گفت که نمی‌تواند با من به پیاده روی بیاید .

به همین دلیل من هنگامی که شخصی را پیدا کردم که او نیز مثل من فعال است خیلی خوشخال شدم و به همین دلیل با شیده به باشگاه می‌رفتم یا پیاده روی و … . شاید من باید بیشتر به مهرناز اصرار می‌کردم یا نمی‌دانم چه مشکلی باعث شد که رابطه ی من ومهرناز تا مرز جدایی برود .

مهرناز و حامد نزد یک مشاور خانواده می‌روند و این مشاور خانواده در رابطه با مشکل این زوج توضیح می‌دهد :
مشاور سخنانش را با طرح این موضوع شروع می‌کند : زنان بسیار سریع متوجه می‌شوند که آیا در زندگی مردشان شخص دیگری وارد شده است یا نه ؟! قوه ی زنان در رابطه با این موضوع بسیار زیاد است . همان طور که مهرنازتوضیح داد ، او بسیار سریع متوجه این موضوع شده است و خود را برای مقابله با این موضوع آماده کرده بود

مهرناز نباید تا این حد خود را مشغول فرزندانش می‌کرد که از همسرش غافل شود ، او ختی از خودش نیز غافل شده بود ، او متوجه نشده بود که تناسب‌اندامش تا چه حد به هم ریخته است و تا چه حد چاق شده است و موضوع مهم دیگر او تا آن حد خود را به بچه‌ها سرگرم کرده بود که دیگر محبت سابق را به حامد نداشته است و این موضوع کاملا طبیعی می‌باشد که حامد نیز به دلیل اینکه محبتی را در خانواده اش نمی‌یافت شب‌ها دیر به خانه می‌آمده یا این که این محبت را در بیرون از خانه جست و جو میکرده است و به دنبال شخصی بوده است که جایگزین مهرناز شود .

حامد نیز به این دلی اشتباه داشته است که عقاید خود را به همسرش انتقال نداده است و اکر او قبول نمی‌کرد در وحله ی بعد به دنبال شخص دیگری برود ، این حق مهرناز بود که بداند به چه دلیل حامد از او سرد شده است .

در این مدت نحوه ی صحبت این دو زوج نیز با دیکری تاثیرات منفی را افزایش داده است . آنها به دلیل این که در حال دور شدن از دیگری بودن نحوه ی صحبت کردنشان نیز با دیگری بسیار تفاوت داشت و فرق کرده بود مثلا مهرناز برای این که به حامد بفهماند که در کارهای منزل تنهاست و تمام مسئولیت‌های خانه بر دوش اوست به حامد گفته بود : " مثل این که تو در این خانه زندگی نمی‌کنی و فقط من و بچه‌ها هستیم "

او این جمله را به حامد گفته بود برای این که به او بفهماند به او نیاز دارد اما همین جمله باعث دعوای و نزاعی بین آن دو شده بود . مهرناز به جای این جمله می‌توانست به حامد بگوید : " من در کارهای خانه تنها هستم، اگر خسته نیستی می‌توانی به کمک کنی " ؟
با گفتن همین جمله ی ساده حامد از این که همه ی مسئولیت‌های خانه را به دوش مهرناز‌انداخته است شرمنده می‌شد و سریعا به کمک او می‌شتافت .

بعد از این که مهرناز و حامد متوجه اشتباهاتشان شدند درصدد بر آمدند تا این اشتباهات را ترک کنند و مانند سابق به زتدکی با دیگری ادامه دهند و تمام تمایلات و خواسته ای دیگری را برآورده سازند و اگر مشکلی نیز دارند به همسرشان بگویند تا قبل از این که دیر شود .
http://forum.patoghu.com

آیا مشکلات زناشویی بدون مراجعه به مشاور خانواده حل می‌شوند؟


هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که مشکلات زناشویی روی خود فرد هم تاثیر می‌گذارد ، اما مهم این است که بفهمیم کی و چگونه باید در مورد آنها تصمیم بگیریم.

بدون مراجعه به مشاور خانواده هم می‌توان مشکلات زناشویی را حل کرد . البته ، مردم باید بدانند که اگر نخواهند برای حل مشکلات شان به مشاور خانواده مراجعه کنند ، برطرف کردن آن مشکل زمان زیادتری خواهد برد.

قدم اول:
ابتدا ، شما و همسرتان باید با هم صحبت کنید و تصمیم بگیرید که آیا می‌خواهید به زندگی تان ادامه دهید یا خیر.
در هر حال چه بخواهید زندگی تان را ادامه دهید یا نه ، شمائید که باید تصمیم بگیرید ، شما مسئول هستید. بنشینید و در مورد ازدواج تان صحبت کنید ، عشقی که به همدیگر دارید و آینده ای که می‌خواهید با همدیگر پیش رو داشته باشید. اگر برای زندگی زناشویی تان آینده روشنی می‌بینید ، پس در مسیر درستی قرار گرفته اید و می‌توانید به کمک یکدیگر مشکلات تان را حل کنید.

در قدم بعدی
در مورد نیازهایتان صحبت کنید. مشکل هر کدام از شما چیست؟ هر فردی مشکلات را از زاویه دید خودش نگاه می‌کند. بنابراین خیلی مهم است که در مورد رابطه تان صحبت کنید و ببینید از زندگی زناشویی تان چه می‌خواهید. زمانیکه دیدگاه همسرتان را در مورد زندگی و مشکلاتش بدانید ، راحت تر می‌توانید مشکلات تان را حل کنید.

برای خودتان اهداف بلند مدت و کوتاه مدت تعیین کنید. مطمئنا شما زندگی روز به روز را نمی‌پسندید پس باید برای آینده زندگی تان برنامه ریزی کنید. اهداف کوتاه مدت بهترین راه برای رسیدن به یک هدف بزرگ است.

به این فکر کنید که چه چیزی باعث شادی تان می‌شود و در هر مرحله برای مرحله بعد برنامه ریزی کنید. با همسرتان قرار بگذارید چند وقت یکبار بیرون بروید ، برای همدیگر نامه بنویسید ، ایمیل بفرستید و زمانی را با هم خلوت کنید.

کلید حل کردن مشکلات زناشویی تنها این نیست که بنشینید و با هم در مورد مشکلات تان صحبت کنید ، بلکه در لحظه‌های زیبایی است که با هم خلق می‌کنید.

چه کنیم که در همه حال عاشق همسرمان باشیم؟


هيچ جواهرات گرانبهايي نميتواند باعث شود كه صورت يك زن آنچنان بدرخشد مگر معجزه عشق...

هیچ جواهرات گرانبهایی نمیتواند باعث شود كه صورت یك زن آنچنان بدرخشد مگر معجزه عشق.
میتوانیم خود را در آینه ببینیم و متوجه شویم كه در دل ما چه میگذرد! چهره و چشمان ما حرف میزنند و هرگز هم دروغ نمیگویند. وقتی ما زنها زن دیگری را ببینیم قلب او را هم میبینیم و انگار سالهای سال است كه او را میشناسیم و میفهمیم كه آیا او در حسرت عشق است ویا محبوب و شریك زندگیش.
بسیاری از زنان و مردان در حسرت عشق به سر میبرند ولی از آن خبر ندارند.

وقتی زن با یك مرد ازدواج میکند و به او علاقه دارد و در عین حال گرسنه عشق است، احساس امنیت ،ارزش و ارتباط نمیكند و در درون خود خلائی حس میكند. اغلب زنها این خلأ را با مشروبات الكلی، دخانیات، كار كردن (گاهی بیش از حد)، خرید كردن، مراقبت از دیگران، علاقه به غذا، علاقه افراطی به بعضی از اشیاء و گاهی مواد مخدر، جبران میكنند.
اما وقتی یك مرد مورد عشق و علاقه همسرش نیست، ممكن است یكی از این راهها را به عنوان راه دوم انتخاب كند. اغلب مردان رفتارهای دیگری را به عنوان راه اول انتخاب میكنند، كه این به نوع خود، در روابط عاطفی، رفتاری غیر قابل جبران محسوب میشود.
حقیقت این است كه اگر خودتان را دوست بدارید و مرتباً با مردم و اطرافیان خود در ارتباط باشید هم قلب شما با عشق تغذیه میشود، ولی آنچه من به آن اشاره میكنم در یك رابطه صمیمانه رخ میدهد و اگر بخواهید پیوند شما محكم شود باید عشق را در رابطه خود جاری كنید. وقتی قلب خود را با عشق همسرتان تغذیه میكنید سرشار از هیجان و تازه میشود، اما وقتی آن را از عشق محروم كنید عشق و شور و اشتیاق از بین میرود.
وقتی از نظر احساسی همسرتان را گرسنگی میدهید، او بد اخلاق، كم حوصله، پرخاشگر و بسیار حساس میشود. در حقیقت او را به كسی تبدیل میكنید كه بیشترین تنفر را از شما دارد وشما نیز بیشترین تنفر را از او دارید!!
نكاتی كه سبب محرومیت از عشق میشود:
فاصله گیری احساسی
انتقاد
لاس زدن با دیگران
غفلت كردن از همسر
سخت كار كردن
رنجش داشتن و تلنبار كردن رنجشها
منزوی بودن و صحبت نكردن
مقصر دانستن همسر
نكاتی كه عشق را تغذیه میكنند:
برقراری ارتباط
تحسین
وفاداری
قدردانی
با هم وقت گذراندن
تشریح كردن مشكلات
تماس گرفتن و گروهی عمل كردن

همه ما قسمت بزرگ عادات عشقی خود را از پدر و مادر خود یاد گرفته ایم، یعنی آن عادات از تماشای رفتار پدر و مادرمان و ارتباط با آنها بدست آمده است. این اولین دلیلی است كه ما بدون آنكه بدانیم همسر خود را از عشق محروم میكنیم. هیچكس به مااهمیت احساسات را به همان روشی كه بچه ها را با گیاهان یا هر چیز دیگر آشنایی میدهیم یاد نداده است. حتی اگر اهمیت این مسئله را هم بفهمیم، احتمالاً نمیدانیم چطور این كار را بكنیم.
دومین دلیل آن است كه شاید به عنوان یك كودك از عشق محروم بوده ایم. اگر یاد گرفته ایم كه با كمی عشق زندگی كنیم به همسرمان هم یك ذره از آن را میدهیم چون نمیدانیم چطور عشق بیشتری بدهیم. سومین دلیل اینكه بعضیها همسر خود را از عشق و محبت محروم میكنند تا به نوعی اعمال قدرت كنند. شما احساس میكنید برای آنكه همسرتان را تنبیه كنید باید او را از محبت خودتان محروم كنید. وقتی به میل شما رفتار میكند به او محبت میكنید وقتی هم نه، بدون جستجوی دلیل از او فاصله میگیرید. این طرز رفتار نه تنها سالم نیست بلكه از آن نتیجه ای هم نمیگیرید. نهایتاً زن یا مردی كه به این شكل با او رفتار شود خسته میشود و شما را ترك میكند!
niktop.com

ازدواج در ضرب ‌المثل ‌های جهان


١-هنگام ازدواج بيشتر با گوش هايت مشورت كن تا با چشم هايت. (ضرب المثل آلمانی)
٢ - مردی كه به خاطر"پول" زن می گيرد، به نوكری می رود. (ضرب المثل فرانسوی)
۳- لياقت داماد، به قدرت بازوی اوست. (ضرب المثل چينی)
۴- زنی سعادتمند است كه مطيع "شوهر" باشد. (ضرب المثل يونانی)
٥- زن عاقل با داماد "بی پول" خوب می سازد. (ضرب المثل انگليسی)
٦- زن مطيع فرمانروای قلب شوهر است. (ضرب المثل انگليسی)
٧- زن و شوهر اگر يكديگر را بخواهند در كلبه ی خرابه هم زندگی می كنند. (ضرب المثل آلمانی)
٨ - داماد زشت و با شخصيت به از داماد خوش صورت و بی لياقت. (ضرب المثل لهستانی)
٩- دختر عاقل، جوان فقير را به پيرمرد ثروتمند ترجيح می دهد. (ضرب المثل ايتاليايی)
١٠ -داماد كه نشدی از يك شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای.(ضرب المثل فرانسوی)
١١- دو نوع زن وجود دارد؛ با يكی ثروتمند می شوی و با ديگری فقير. (ضرب المثل ايتاليايی)
١٢- در موقع خريد پارچه حاشيه آن را خوب نگاه كن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقيق كن. (ضرب المثل آذربايجانی)
١٣- برا ی يافتن زن می ارزد كه يك كفش بيشتر پاره كنی. (ضرب المثل چينی)
١٤- تاك را از خاك خوب و دختر را از مادر خوب و اصيل انتخاب كن. (ضرب المثل چينی)
١٥- اگر خواستی اختيار شوهرت را در دست بگيری اختيار شكمش را در دست بگير. (ضرب المثل اسپانيايی)
١٦- اگر زنی خواست كه تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج كن اما پولت را از او دور نگه دار. (ضرب المثل تركی)
١٧- ازدواج مقدس ترين قراردادها محسوب می شود. (ماری آمپر)
١٨- ازدواج مثل يك هندوانه است كه گاهی خوب می شود و گاهی هم بسيار بد. (ضرب المثل اسپانيايی)
١٩- ازدواج، زودش اشتباهی بزرگ و ديرش اشتباه بزرگتری است. (ضرب المثل فرانسوی)
٢٠- ازدواج كردن وازدواج نكردن هر دو موجب پشيمانی است. (سقراط)
٢١- ازدواج مثل اجرای يك نقشه جنگی است كه اگر در آن فقط يك اشتباه صورت بگيرد جبرانش غير ممكن خواهد بود. (بورنز)
٢٢- ازدواجی كه به خاطر پول صورت گيرد، برای پول هم از بين می رود. (رولاند)
٢٣- ازدواج هميشه به عشق پايان داده است. (ناپلئون)
٢٤- اگر كسی در انتخاب همسرش دقت نكند، دو نفر را بدبخت كرده است. (محمد حجازی)
٢٥- انتخاب پدر و مادر دست خود انسان نيست، ولی می توانيم مادر شوهر و مادر زنمان را خودمان انتخاب كنيم. (خانم پرل باك)
٢٦- با زنی ازدواج كنيد كه اگر "مرد" بود، بهترين دوست شما می شد. (بردون)
٢٧- با همسر خود مثل يك كتاب رفتار كنيد و فصل های خسته كننده او را اصلاً نخوانيد. (سونی اسمارت)
٢٨- برای يك زندگی سعادتمندانه، مرد بايد "كر" باشد و زن "لال". (سروانتس)
٢٩- ازدواج بيشتر از رفتن به جنگ"شجاعت"می خواهد. (كريستين)
٣٠- تا يك سال بعد از ازدواج، مرد و زن زشتی های يكديگر را نمی بينند. (اسمايلز)
٣١- پيش از ازدواج چشم هايتان را باز كنيد و بعد از ازدواج آنها را روی هم بگذاريد. (فرانكلين)
٣٢- خانه بدون زن، گورستان است. (بالزاك)
٣٣- تنها علاج عشق، ازدواج است. (آرت بوخوالد)
٣٤- ازدواج پيوندی است كه از درختی به درخت ديگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو "زنده" می شوند و اگر "بد" شد هر دو می ميرند. (سعيد نفيسی)
٣۵- ازدواج عبارتست از سه هفته آشنايی، سه ماه عاشقی، سه سال جنگ و سی سال تحمل! (تن)
٣٦- شوهر "مغز" خانه است و زن "قلب" آن. (سيريوس)
٣٧- عشق، سپيده دم ازدواج است و ازدواج شامگاه عشق. (بالزاك)
٣٨- قبل از ازدواج درباره تربيت اطفال شش نظريه داشتم، اما حالا شش فرزند دارم و دارای هيچ نظريه ای نيستم. (لرد لوچستر)
٣٩- مردانی كه می كوشند زن ها را درك كنند، فقط موفق می شوند با آنها ازدواج كنند. (بن بيكر)
٤٠- با ازدواج، مرد روی گذشته اش خط می كشد و زن روی آينده اش. (سينكالويس)
٤١- خوشحالی های واقعی بعد از ازدواج به دست می آيد. (پاستور)
٤٢- ازدواج كنيد، به هر وسيله ای كه می توانيد. زيرا اگر زن خوبی گيرتان آمد بسيار خوشبخت خواهيد شد و اگر گرفتار يك همسر بد شويد فيلسوف بزرگی می شويد. (سقراط)
٤٣- قبل از رفتن به جنگ يكی دو بار و پيش از رفتن به خواستگاری سه بار برای خودت دعا كن. (يكی از دانشمندان لهستانی)
٤٤- مطيع مرد باشيد تا او شما را بپرستد. (كارول بيكر)
٤٥- من تنها با مردی ازدواج می كنم كه عتيقه شناس باشد تا هر چه پيرتر شدم، برای او عزيزتر باشم. (آگاتا كريستی)
٤٦- هر چه متأهلان بيشتر شوند، جنايت ها كمتر خواهد شد. (ولتر)
٤٧- هيچ چيز غرور مرد را به اندازه ی شادی همسرش بالا نمی برد، چون هميشه آن را مربوط به خودش می داند. (جانسون)
٤٨- زن ترجيح می دهد با مردی ازدواج كند كه زندگی خوبی نداشته باشد، اما نمی تواند مردی را كه شنونده خوبی نيست، تحمل كند. (كينهابارد)
٤٩- اصل و نسب مرد وقتی مشخص می شود كه آنها بر سر مسائل كوچك با هم مشكل پيدا می كنند. (شاو)
٥٠- وقتی برای عروسی ات خيلی هزينه كنی، مهمان هايت را يك شب خوشحال می كنی و خودت را عمری ناراحت ! (روزنامه نگار ايرلندی)
٥١ - هيچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی كند. (ضرب المثل اسكاتلندی)
٥٢ - با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی كن. (ضرب المثل آلمانی)
٥٣ - تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر كنی. (شارل بودلر)
٥٤ - دوام ازدواج يك قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا. (ضرب المثل اسكاتلندی)
٥٥ - ازدواج پديده ای است برای تكامل مرد. (مثل سانسكريت)
٥٦ - زناشويی غصه های خيالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبديل می كند. (ضرب المثل آلمانی)
٥٧ - ازدواج قرارداد دو نفره ای است كه در همه دنيا اعتبار دارد. (مارك تواين)
٥٨ - ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شيرينی و بی مزگی. (ولتر)
٥٩ - تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر كنی. (شارل بودلر)

دوران مجردی را بعد از ازدواج فراموش نكنید !


بعد از مدتی احساس خواهید كرد كه در زندگی عقب مانده‌اید و دلتان برای دوستان قدیم تنگ می‌شود. آنوقت جبران این دلتنگی را با غرزدن به‌سر همسرتان می‌خواهید جبران كنید.

این مساله در بسیاری از مواقع درست است. كسی كه مسوولیت خانواده را قبول می‌كند باید به یك سری از محدودیت‌ها تن بدهد اما این به آن معنا نیست كه زن و شوهر تمام وقت خود را با هم باشند. بسیاری از دوستان دوران مجردی شما شاید نتوانند در جمع خانوادگی حضور پیدا كنند اما این دلیل نمی شود كه آنها را رها كنید.

شما بعد از ازدواجتان هم باید ساعاتی را به خودتان اختصاص دهید.
شاید شما فكر كنید كه انجام كارهای خانه و رسیدگی به همسرتان برای شما كافی است و خود را ملزم به انجام كار دیگری ندانید اما بعد از مدتی احساس خواهید كرد كه در زندگی عقب مانده‌اید و دلتان برای دوستان قدیم تنگ می‌شود. آنوقت جبران این دلتنگی را با غرزدن به‌سر همسرتان می‌خواهید جبران كنید.

شما بهتر است بعد از ازدواج كه رابطه خود را با دوستان قدیمتان حفظ كنید. با آنها به دوره‌های دوستانه بروید. ساعتی از روز را به خودتان اختصاص دهید و كارهایی را بكنید كه دوست دارید مثلا كتاب بخوانید، نقاشی كنید، به كلاس ورزش بروید و... بگذارید كه خانواده كوچك شما بدانند كه این ساعت متعلق به خود شما است و مزاحمتان نشوند البته باید حد و حدود این مساله با توجه به روحیات همسرتان تنظیم کنید تا هم او را راضی نگه دارید و هم خودتان به خواسته تان برسید. دوستان مجردتان نیز که با شما در ارتباط هستند نقش مهمی دارند و اگر شما دوستان خوب و موجهی در دوران مجردی دارید دوستی با آنها را در اولویت قرار دهید.

این مدت كوتاه در طول روز به شما اجازه می‌دهد كه به‌دور از مشكلات و دل مشغولی‌های جمعی به خودتان فكر كنید و در نهایت با روحیه ای شادتر به جمع خانواده بازگردید.

شما باید برای همسر خویش هم چنین حقی را قائل شوید و اجازه دهید كه او هم ساعتی از روز را به خودش اختصاص دهد. با دوره‌های دوستانه او مخالفت نكنید. اگر همسرتان می‌خواهد با دوستانش به سفر برود به این معنا نیست كه با شما به او خوش نمی گذرد. دوربودن شما از هم برای چند روز اصلا بد نیست. بلكه باعث می‌شود بیشتر قدر یكدیگر را بدانید (به این جمله به شكل كلیشه نگاه نكنید واقعا این اتفاق می‌افتد).

اگر فرزند دارید برنامه را طوری تنظیم كنید كه در روزی كه می‌خواهید با دوستان‌تان باشید فرزندانتان پیش همسرتان باشند این مساله باعث می‌شود كه آنها مدتی بدون حضور شما با هم تنها باشند و این به محكم‌ترشدن رابطه‌شان كمك می‌كند. تجربه نشان داده است كه زنها بسیار بیشتر از مردان بعد از ازدواج جذب خانواده می‌شوند و خودشان را وقف می‌كنند و انتظار دارند كه مردها هم همین كار را كنند در حالی كه مردها به ندرت بعد از ازدواج می‌توانند دوستانشان را كنار بگذارند. اگر همسرتان می‌خواهد بعد از مدتی یك سفر چند روزه با دوستانش برود با او مخالفت نكنید اما سعی كنید كه همواره تعادل را در این زمینه رعایت كنید.

بدانید كه این رفتار خردمندانه شما است كه این تعادل را به وجود می‌آورد.

sootak.ir

همسرم تصمیمات مالی را بدون مشورت با من می گیرد !


از وقتی شوهرم نسبت به من در آمد بیشتری كسب می‌كند، او فكر می‌كند كه می‌تواند تمام تصمیمات مالی ما را خودش بگیرد.

سؤال:
از وقتی شوهرم نسبت به من در آمد بیشتری كسب می‌كند، او فكر می‌كند كه می‌تواند تمام تصمیمات مالی ما را خودش بگیرد. من تقریبا برای تعمیر سقف خانه باید از او گدایی كنم، اما او برای خرید نوع الكترونیكی آن مردد است.

جن برمان درمانگر كالیفرنیایی پاسخ می‌دهد:

پاسخ:
پول یك موضوع نیرنگ آمیز در یك ازدواج است. به وسیله ی اصرار بر گرفتن همه ی تصمیمات مالی، شوهرتان سعی در كنترل روابط دارد. او شاید چون در آمدی بیشتر از شما دارد آن را احساس می‌كند. .

اما در یك رابطه ی سالم، تعادل قدرت‌ها باید بیشتر یكسان باشد كه این نمی‌تواند آسان باشد در صورتی كه همیشه شوهرتان پول و خرج را كنترل كند. شما به اینكه با او با اهمیت آرامش به جای تاكید بر عصبانیت صحبت كنید و دلایل خود را بیان كنید نیاز دارید.

از همدیگر بپرسید: پول برای تو چه معنی دارد؟
چه كسی در خانواده تصمیمات مالی را می‌گیرد، و والدین چه چیزی را در مورد پس انداز و خرج كردن به تو آموخته اند؟

هر دوی شما با این راه مقداری از گرایشات شخصیتان را به پول خواهید فهمید. شما نیاز دارید تا در كنار هم بنشینید و در مورد اولویت‌های مالی خود تصمیم بگیرید.

اگر شوهرتان این را رد می‌كند، به یك مشاوره زوج‌ها مراجعه كنید تا به شما كمك كند تا عادت‌های قدیمی زندگی خود را كنار بگذارید.

با چه کسانی نباید ازدواج کرد؟


انتخاب همسر یکی از مهم ترین گزینش ها در زندگی هر فرد تلقی می شود.
دو انسان با وجود تمام همسانی ها طبیعتا در دو محیط جداگانه تربیت یافته اند و بدیهی است که با اختلافاتی همراه باشند. امانوع و میزان نا هماهنگی ها می تواند اثرات مخربی را در سطوح مختلف بر جای بگذارد. بر حسب این که هر یک دارای چه ضعفی باشند مسیر زندگی را تغییر خواهند داد. اما بهتر است بحث خود را با حدیثی راهگشا از امام موسی بن ‏جعفر(ع) ادامه دهیم که به چند گونه ازدواج هشدار می‏دهند. حدیث امام کاظم(ع) به شرح زیر استانتخاب همسر یکی از مهم ترین گزینش ها در زندگی هر فرد تلقی می شود. دو انسان با وجود تمام همسانی ها طبیعتا در دو محیط جداگانه تربیت یافته اند و بدیهی است که با اختلافاتی همراه باشند. امانوع و میزان نا هماهنگی ها می تواند اثرات مخربی را در سطوح مختلف بر جای بگذارد. بر حسب این که هر یک دارای چه ضعفی باشند مسیر زندگی را تغییر خواهند داد. اما بهتر است بحث خود را با حدیثی راهگشا از امام موسی بن ‏جعفر(ع) ادامه دهیم که به چند گونه ازدواج هشدار می‏دهند. حدیث امام کاظم(ع) به شرح زیر است:

"خیر الجواری ما کان لک فیه هوی و کان لها عقل و أدب فلستَ تحتاج إلی أنْ تأمر و تنهی؛ و دون ذلک ما کان لک فیه هوی و لیس لها أدب فأنْتَ تحتاج إلی الاْ ءمر و النهی؛ و دونها ما کان لک فیها هوی و لیس لها عقل و لا ادب فتصبر علیها لمکان هواک فیها؛ و جاریة لیس لک فیها هوی و لیس لها عقل و لاأدب فتجعل بینک و بینها الْبحر الأخضر(۱)

بهترین زنان، زنی است که بدو علاقه‏مند باشی و او شعور و ادب داشته باشد. در این صورت به امر و نهی او محتاج نیستی. در مرحله بعد، زنی است که او را دوست داری، ولی ادب نشده و باید او را امر و نهی کنی. در مرحله سوم، زنی است که بدو علاقه‏مند هستی اما نه ادب شده و نه شعور دارد و نه ادب‏پذیر است و به خاطر علاقه‏ای که به او داری، تحملش می‏کنی. اما زنی که نه بدو علاقه‏مندی و نه شعور و ادب دارد، مناسب است که دریایی بیکران را بین خود و او فاصله قرار دهی!"

کسی که تن‏پروری پیشه کرده و از کار و کوشش ابا دارد و چشم به آسمان دوخته تا روزیِ او بدون حساب از آسمان فرو ریزد، چوب جهالت و خوش‏خیالی خود را خواهد خورد. این حدیث شریف، راهنمای خوبی برای همسریابی است و رهنمود می‏دهد که زیربنای ازدواج باید عشق و علاقه باشد. اگر عشق و علاقه وجود داشته باشد، ملاک اصلی وجود دارد. حال چنانچه طرف شما علاوه بر محبوب بودن، دارای شعور و تربیت باشد، بهترین همسر است و با شعور و تربیتی که دارد، وظیفه‏اش را تشخیص می‏دهد اما اگر تربیت نشده ولی شعور و درک و زمینه تربیت را داشته باشد، باید او را تربیت کنی و راه و چاه را نشانش بدهی. اگر قلب شما را تسخیر کرده ولی عقل و ادب ندارد، عشق و علاقه شما را به تحمل بی‏ادبی‏ها و نافهمی‏های او وا می‏دارد، ولی ازدواج با زنی که نه به او علاقه‏مندی و نه شعور و ادب دارد، کار غلطی است، زیرا هیچ جاذبه و انگیزه‏ای برای این میثاق و پیوند وجود ندارد و پیوندی محکوم به فروپاشی می‏باشد.

با توجه به این حدیث، جوانان باید از چند نوع ازدواج پرهیز کنند:

۱) ازدواج زودرس:

کسی که به رشد عقلی نرسیده و ازدواج، همسری، زندگی مشترک و تعهد متقابل را درک نمی‏کند، طبیعی است که ازدواج با او، ناپخته و پیش از موعد است. این ازدواج‏ها در معرض فروپاشی می‏باشند. یکی از اصحاب امام صادق(ع) به ایشان عرض کرد: ما فرزندان خود را در کودکی همسر می‏دهیم. امام فرمود: اگر در کودکی ازدواج کنند، مشکل است با هم الفت یابند. همسر و شوهر دادن پسر و دختری که هنوز به رشد عقلی نرسیده ‏اند، گرچه به رشد جنسی رسیده باشند، ازدواجی است که طرفین به هم علاقه‏ مند نشده و همدیگر را به عنوان همسر آینده انتخاب نکرده ‏اند. احتمال اینکه بعد از رشد و فهمیدن به هم علاقه ‏مند شوند و زندگی پر از عشق و صمیمیتی را تشکیل دهند، چندان قوی نیست. نباید بنای مهم ازدواج را بر چنین زمینه سستی نهاد.

ازدواج با افراد بی قید وبند مایه سرافکندگی شماست و مجبور می‏شوید به خاطر هوای دل‏تان رنج سرشکستگی در اجتماع را تحمل کنید.

۲) ازدواج ترحم آمیز:

ازدواج از روی ترحم هم صحیح نمی‏باشد، زیرا در این نوع ازدواج نیز عشق و علاقه طرفین وجود ندارد و یک طرف برای خدمت به فردی ضعیف و مظلوم گذشت می‏کند. معلوم نیست تا چه زمان بتواند روی خواسته ‏های خود پوشش گذاشته و بر خلاف میل، با همسری که بدو دلبستگی ندارد، به خوبی سر کند. این نوع اقدام، اجباری و غیر طبیعی است و حرکت خلاف طبیعت دوام ندارد. ازدواج، با بخشش مال و دستگیری از دیگران فرق دارد. در آن موارد، فرد برای یک اقدام کوتاه ‏مدت، حرکتی را انجام می‏دهد؛ تازه آن حرکت غیر طبیعی نیست، زیرا لذت دارد، ولی ازدواج یک حرکت، دامنه ‏دار و طولانی است و یک روز و یک ماه و دو ماه نیست بلکه باید عمری را سپری کنند. بعید است فردی بتواند یک عمر بر خواسته‏ های طبیعی خود سرپوش بگذارد. سرپوش گذاشتن بر خواسته ‏های صحیح و پسندیده و طبیعی، شرعی نیست.

۳) ازدواج اجباری:

ازدواج با فردی که مورد علاقه شما نیست، به سبب اطاعت از امر پدر و مادر و بستگان نیز پسندیده نیست. اگر چه اطاعت از امر پدر و مادر پسندیده و ارزشمند است، ولی دستور و امر باید به کار خوب مربوط باشد. ازدواج با فردی که به او دلبستگی ندارید فقط به خاطر اطاعت از پدر و مادر، شبیه ازدواج از روی ترحم و یک حرکت اجباری و غیر پایدار است. از چنین اقداماتی باید برحذر بود.

۴) ازدواج با بی‏بند و بار:

ازدواج با فردی بی‏بند و بار، ولنگار و بی‏قید هر چند قلب شما به او متمایل باشد، کار پسندیده‏ای نیست، زیرا این افراد در طول زندگی اقداماتی می‏کنند و کارهایی از آنان سر می‏زند که پسند هیچ کس نیست و مایه سرافکندگی شماست و مجبور می‏شوید به خاطر هوای دل‏تان رنج سرشکستگی در اجتماع را تحمل کنید و بر اقدامات ناپسند همسر محبوب، ولی بی ‏تربیت و لاابالی خود چشم ببندید و شأن و حرمت اجتماعی خود را زیر پا نهید.

۵) ازدواج با تنبل:

ازدواج با افراد تن‏پرور و تنبل نیز کار صحیحی نیست. جوان باید اهل کار و زحمت و تأمین معاش خانواده باشد. نمی‏توان به استناد آیات و روایاتی مانند: «خداوند آنان را بی‏نیاز می‏گرداند»، ازدواج با افراد تنبل و تن‏پرور را توجیه کرد. خداوند از طریق اسباب و واسطه، روزی می‏دهد. یکی از اسباب روزی دادن، کار و کوشش و تلاش است. کسی که تن‏پروری پیشه کرده و از کار و کوشش ابا دارد و چشم به آسمان دوخته تا روزیِ او بدون حساب از آسمان فرو ریزد، چوب جهالت و خوش‏خیالی خود را خواهد خورد. ازدواج با او، خود را به زحمت انداختن می‏باشد.

هیت ایران

ده خواسته جهانى زنان از همسرانشان؟


این دستورات مختص به زوج خاصی نیست ؛ اینها ده چیزی است كه تعداد بسیار زیادی از همسران از شوهرانشان می‌خواهند.توجه كنید اینها خواسته‌های آنهاست نه نیاز زوحی شان . از لحاظ فردی هركسی مسئول نیاز‌های عاطفی خویش است و باید آنها را پر كند .
ما معتقدیم 4 نیاز روحی اساسی وجود دارد :نیاز به دوست داشتن ودوست داشته شدن ، نیاز به تعلق داشتن ، نیاز به داشتن تصور ذهنی خوب از خود و نیاز به آزادى .و اما خواسته‌های همسرتان از شما:

1.هر روز به او بگویید كه دوستش دارید :
هر كسی دوست دارد تایید شود و بداند كه اطرافیان او را دوست دارند .بهترین راه برای تایید همسرتان – كه برایش بسیار مهم است –این است كه خیلی ساده هر روز به او بگویید دوستش دارید . گاهی دستانش را بفشارید و این جمله را زمانی كه شما را بدرقه میكند بگویید .

2. درك كردن و بخشش داشتن :
روزهایی هست كه همسرتان اشتباهاتی انجام دهد و یا كمتر به شما رسیدگی كند . همیشه به خاطر داشته باشید كه هیچ كس كامل نیست . در این مواقع خواسته همسرتان این است كه او را درك كنید و او خود را سزاوار بخشش شما می‌داند . بدانید كه هیچ رابطه ای بدون بخشش دوام ندارد.

3. گفتگو كنید :
نگذارید كار به جایی برسد كه هیچ حرفی با همسرتان نداشته باشید درباره بچه‌ها كارتان و حتی آب و هوا با هم صحبت كنید.چرا كه گفتگو نكردن اولین جرقه‌های یك رابطه سرد است.

4. وقتی برای همسر و فرزندانتان اختصاص دهید :
این زمان به دست شما محقق می‌شود و باید كیفیت با هم بودن را بالا ببرید یعنی تمام طرح‌ها و برنامه‌های آن روز را به میل آنها هماهنگ كنید . فقط خالی كردن برنامه روزانه برای با هم بودن كافی نیست بلكه باید برای این زمان برنامه ریزی كنید و به خود ثابت كنید كه برای عزیزترین‌های زندگی تان عشق و احترام قائلید.

5.بیشتر بگویید بله به جای نه:
عادت به منفی نگری و مخلفت شما را از عزیزانتان دور میكند . سعی كنید دربرابر بعضی خواسته‌ها نه نگویید .با گفتن همین كلمه ساده بله همسرتان را متعجب و خوشحال كنید.

6.خوب گوش دهید:
همسرتان را با این مهارت میتوانید عاشق تر كنید . همسر شما فقط گوش‌های شما را برای شنیدن نمیخواهد بلكه باید با قلبتان به او گوش دهید و او را بفهمید .

7. دلبستگی و مهربانی:
چقدر در طول روز به همسرتان میگویید لطفا یا متشكرم یا اورا میبوسید . متاسفانه بعضی از زوجین فراموش میكنند با هم مهربان باشند و این كلید موفقیت را در زندگی از دست میدهند .

8. بعضی از وظایف خانه و كودك را با هم تقسیم كنید:
یكی از مهمترین دعواهای زناشویی بر سر همین مساله جزئی است.خرده كاری‌های خانه و بچه‌ها تنها مسائل همسرتان نیستند چه خوب است كمی غرور و سبقه خانودگی خود را كنار بگذارید و با این كار زندگی شیرین تری داشته باشید . شاید اوائل سخت باشد اما خود كم كم معجزه اندك كمك به همسر را خواهید دید .

9.اوغات فراغت و برنامه ریزی:
اگر همسر شما شاغل است ساعات بیكاری او و اگر همسرتان شاغل نیست خود به او مرخصی دهید . این روزها بگذارید او آزاد باشد و نگران بچه‌ها ، شما ؛ خانه ؛ و .. نباشد . بگذارید در این اوغات فراغت به خود و خواسته‌های شخصی اش برسد.

10.به او سفارش كنید و خود نیز مراقب سلامت روحی و جسمی خودتان باشید:
بساری از مردان مراقب سلامتی خود نیستند و این برای همسرانشان مشكل بوجود می‌آورد و این افراد به سلامتی طرف مقبل هم اهمیت نمیدهند و لی به خاطر داشته باشد همسرتان نمیتواند مدام دنبال شما باشد. چرا كه او عشق شما و همسر شماست نه مادرتان و خود نیاز به توجه دارد ؛ پس به سلامتی خود و او اهمیت دهید .

forum.patoghu.com
ا

نقد ازدواج‌هاي غيرهمسن در گفتگو با جامعه‌شناسان


متناسب‌تر ازدواج کنيد

مرد فروشنده، جعبه‌هاي رنگارنگ كوچك و بزرگي را كه حاوي خريدهاي زن و مرد بود، به كارگرش مي‌دهد تا آنها را به دقت در خودروي شيك و آخرين مدل‌شان جا بدهد و بعدش با چرب‌زباني خاص خودش رو به زن مي‌گويد: «مبارك باشد؛ يك ميليون و سيصد هزار تومان، ‌البته اصلا قابل‌تان را ندارد!» زن در حالي كه چك‌پول‌هاي خود را مي‌شمارد، صداي فروشنده را مي‌شنود كه رو به مرد جوان مي‌گويد: «واقعا مادر دست‌ودل‌بازي داريد؛ قدرشان را بدانيد‍!» مرد جوان كه ديگر مدت‌هاست ديدن نگاه‌هاي متعجب و پچ‌پچ‌هاي درگوشي برايش عادي شده، ترجيح مي‌دهد به روي خودش نياورد و سكوت کند اما باز هم اين زن است كه بلافاصله با گفتن اين‌كه: «ايشان همسرم هستند، نه پسرم»؛ فروشنده را از اشتباه درمي‌آورد. براي لحظاتي سكوت بر فضا حاكم مي‌شود. فروشنده در حالي كه به سختي تعجب خود را پشت لبخند تصنعي‌اش مخفي كرده و نمي‌داند چطور بايد سر و ته قضيه را هم بياورد، مي‌گويد: «حالا چه فرقي مي‌كند؟ مهم اين است كه آدم در ازدواج شانس بياورد.» زن و مرد مغازه را ترك مي‌كنند. فروشنده همچنان با نگاهي متعجب بدرقه‌شان مي‌كند و آنها در حالي دور مي‌شوند كه ذهن هر كدام‌شان پر از هزاران اما و اگر ريز و درشت است كه همگي در نهايت به اين پرسش مي‌رسد: «آيا ما واقعا خوشبختيم؟» ...

در چند سال اخير، روند همسريابي و ازدواج جوانان، تغييرات قابل توجهي داشته است كه بالاتر بودن سن زوجه نسبت به زوج در ازدواج يكي از اين موارد است؛ طوري كه در حال حاضر تعداد ازدواج‌هايي كه سن زوجه، 10تا 20سال بيشتر از زوج است، در 3ماهه اول سال 86 ، 1059 مورد بوده كه اين رقم در مدت مشابه سال 87 به 1049 مورد رسيده است. آخرين آمار رسمي سازمان ثبت احوال از افزايش ازدواج دختران با پسراني كه چند سال از آنها كوچك‌ترند، حكايت مي‌كند. در 08/2 درصد ازدواج‌هاي ثبت شده در 3ماهه اول سال 86، سن زوجه 2 سال بيشتر از زوج بوده كه اين رقم در 3 ماهه اول سال جاري به 17/2 درصد رسيده است. اين در حالي است كه درصد طلاق همين گروه سني در 3 ماهه اول امسال نسبت به سال گذشته 17/0 درصد افزايش داشته است.

عروس‌هايي که از دامادها بزرگ‌ترند

تفاوت‌هاي زندگي‌هاي ديروزي و امروزي و شرايط مادي، اجتماعي و روحي و رواني مردمي كه در اين دوره‌ها زندگي مي‌كنند، سنت‌هاي حاكم بر مقوله ازدواج در هريك از اين دوره‌ها را تحت تاثير قرار مي‌دهد كه ازدواج دختران با پسران كم‌سن و سال‌تر از خودشان يا به عبارت ديگر، ازدواج پسران با دختراني بزرگ‌تر از خودشان از جمله اين پديده‌هاي نوظهور در جامعه است كه اگرچه هنوز عموميت پيدا نكرده؛ اما آمارهاي به دست آمده از مراجع قانوني همچون سازمان ثبت احوال، گوياي اين واقعيت است كه طي سال‌هاي اخير چنين ازدواج‌هايي هرچند با حركتي آرام؛ اما از روند روبه رشدي در جامعه برخوردار بوده است. امروزه كم نيستند دختراني كه در جواني، تب رفتن به دانشگاه و مستقل شدن در آنها داغ بوده و احساس مي‌كردند ازدواج، مانعي بر سر راه پيشرفت‌شان است و در نتيجه پيشنهادهاي ازدواج را رد كرده يا جواب منفي مي‌دادند؛ اما اكنون به سني رسيده‌اند كه تنهايي آزارشان مي‌دهد و مردان كمتري خواهان ازدواج با آنها هستند، درنتيجه برخي از اين دختران حاضرند براي خلاص شدن از حرف و حديث‌هاي اطرافيان و نگاه جامعه، با پسراني كوچك‌تر از خودشان ازدواج كنند.

وقتي پول حرف اول را مي‌زند

گفتگو با برخي از زوج‌هايي كه به اين شيوه با يكديگر ازدواج كرده‌اند، گوياي اين است كه شرايط مناسب مالي و برخورداري از رفاه اقتصادي دختران يا زنان مطلقه، يكي از مهم‌ترين دلايلي است كه پسران را به ازدواج با چنين دختراني ترغيب مي‌كند و در واقع موجب مي‌شود با وجودي كه شرايط سني چنين مرداني، اين امكان را به آنها مي‌دهد تا با دختراني به مراتب كم‌سن و سال‌تر از خودشان نيز ازدواج كنند؛ اما عدم برخورداري از شرايط مالي و شغلي مناسب در پسران موجب مي‌شود كه به‌رغم تمام مشكلات و نگرش منفي خانواده و جامعه به چنين ازدواج‌هايي تن دهند، اگرچه نمي‌توان با قاطعيت گفت كه عشق و علاقه در چنين ازدواج‌هايي جايگاهي ندارد يا هيچ‌گاه عشق و علاقه نمي‌تواند دليل اصلي چنين پيوندهايي باشد؛ اما نبايد تاثير برخورداري از شرايط و امكانات مناسب مالي و اقتصادي در ازدواج پسران با دختراني بزرگ‌تر از خودشان را ناديده گرفت.

زناني كه با مردان كوچك‌تر از خود ازدواج مي‌كنند، در حقيقت نه‌تنها نقش همسر بلكه نقش يك مادر را براي همسر جوان خود ايفا مي‌كنند و شوهران خود را مانند يك فرزند حمايت و تر ‌و ‌خشك مي‌كنند؛ تنها به اين قيمت كه در مقابل از حمايت روحي و رواني اين مردان به‌عنوان يك همسر برخوردار شوند؛ اين در حالي است كه به دليل سابقه فرهنگي و كليشه‌هاي سنتي در مورد اين نوع ازدواج‌ها، گاهي زنان مجبور به تحمل فشارها، مشكلات ريز و درشت، حرف و حديث‌ها و گوشه و كنايه‌هاي اطرافيان و دوستان شده و به دليل نوع ازدواجشان مورد اتهام و حتي تمسخر قرار مي‌گيرند.

اين‌كه عرف‌شكني‌هاي سني در ازدواج به ويژه از اين منظر كه مردان از زنان كوچك‌تر باشند، آيا مي‌تواند به يك بحران نگران‌كننده تبديل شود و اين كه آيا چنين ازدواج‌هايي موانع ازدواج بر سر راه دختران و پسران مجرد را برطرف مي‌كند؟ آيا افزايش تمايل پسران مجرد به ازدواج با دختران يا زنان مجرد يا مطلقه سن بالا، راه ازدواج را براي دسته ديگري از دختران در آستانه ازدواج كه در گروه سني خود به دنبال همسر مناسبي مي‌گردند، مي‌بندد؟ اين پرسش‌ها و هزاران اما و اگر ديگر احتمال‌هايي است كه هنوز از نگاه كارشناسان و صاحب‌نظران از حد يك فرضيه به مرحله اثبات قطعي نرسيده؛ اما واقعيت اين است كه نمي‌توان و نبايد از بحث تفاوت سني كه به عنوان يكي از فاكتورهاي اصلي در ازدواج‌هاي ناهمسان همواره از سوي كارشناسان و مشاوران خانواده روي آن تاكيد شده و مي‌تواند زمينه بروز اختلاف خانوادگي و در نهايت طلاق و فروپاشي زندگي‌هاي مشترك را فراهم كند، غافل شد.

نه؛ آن‌قدرها هم بد نيست!

دكتر سيدهادي معتمدي، پژوهشگر مسايل اجتماعي و مدرس دانشگاه، شيوع پديده ازدواج دختران با پسران كوچك‌تر از خود را به حدي نمي‌داند كه موجب نگراني متوليان بحث ازدواج و ايجاد احساس خطر در اين زمينه شود؛ چرا كه جامعه را همانند موجودي زنده و پويا مي‌داند كه با قابليت درك صحيح خلأهاي موجود مي‌تواند خود را با شرايط خاص تطبيق دهد و چه‌بسا در شرايط امروز كه برخي دختران به هر دليل امكان پيدا كردن زوج مناسب خود را نداشته‌اند، پذيرش اين امر از سوي جامعه مردان كه با دختراني بزرگ‌تر از خودشان ازدواج مي‌کنند، براي جلوگيري از افزايش آمار دختران مجرد در سنين بالا بد نيست؛ اما به شرطي كه به‌درستي مديريت شود.

افزایش ازدواج دختران با پسران کوچکتر از خود


اين که دختران بهتر است در زمان ازدواج کوچکتر باشند حرف نادرستي نيست. همسن بودن هم در صورتي که بيشتر از لحاظ فرهنگي – اجتماعي و تحصيلي با هم به نتيجه رسيده باشند مشکل آفرين نيست.

شبکه ايران: ازدواج دختران و زنان با پسران کوچکتر از خودشان پديده‌اي است که اخيرا در مورد آن مي‌شنويم. ازدواج‌هاي عجيب و غريب که دختر 10 تا 20 سال از شريک زندگيش بزرگتر است. اما در فرهنگ و برداشت‌هاي عامه مردم زماني پسري جوان حاضر مي‌شود با زني که از خودش بزرگتر است ازدواج کند که يا انگيزه‌هاي اقتصادي در ميان باشد و يا ارتباط عاطفي بين اين دو نفر برقرار شده باشد که با وجود اين اختلاف سني فاحش تصميم به ازدواج گرفته‌اند.

کارشناسان جامعه شناسي ازدواج پسران با زنان بزرگتر از خود را يک معضل اجتماعي- فرهنگي مي‌دانند و مي‌گويند: اين که دختران بهتر است در زمان ازدواج کوچکتر باشند حرف نادرستي نيست. همسن بودن هم در صورتي که بيشتر از لحاظ فرهنگي – اجتماعي و تحصيلي با هم به نتيجه رسيده باشند مشکل آفرين نيست. اما اختلاف سن 10 تا 20 سال يک پديده اجتماعي است که راهکار مقابله با آن فرهنگ‌سازي است.

به گفته آنان زنان و مردان با اين اختلاف سني از نظر جسماني با هم هماهنگ نيستند پس وقتي مردان همسراني 10 تا 20 سال بزرگتر مي‌گيرند بعد از مدت کوتاهي اين حس و علاقه از يک طرف کمرنگ مي شود. سپس در ادامه مشکلاتي را به وجود مي آورد از طرفي اين زنان براي اينکه بتوانند جوانان را در کنار خود داشته باشند به دليل اينکه اکثرا از شرايط مالي خوبي برخوردارند حاضر به انجام هر هزينه‌اي هستند که اين وضعيت سبب مي شود مردان متوقع و تنبل شوند. چون هر چيزي را اراده کنند بدست مي‌آورند. در صورت بروز مشکل هم، جدايي راهي است که انتخاب مي‌شود و اين يعني افزايش آمار طلاق در ايران و مسايل بعدي آن.

در رابطه با همين موضوع جالب به سراغ يکي از دفاتر معروف ازدواج تهران رفتم و از سردفتر آن پرسيدم در ماه چند مورد از اين گونه ازدواج‌ها به دفترتان مراجعه مي‌شود؟ گفت: "در ماه نميشه گفت ولي سالي 2,3 تا مورد رو داريم که خانم حدود 10 سالي از آقا بزرگتر باشه، اما اين نوع ازدواج يکي دو سالي هست که شايع شده و تا قبل از آن ازاين جور ازدواج‌ها به دفتر ما مراجعه نمي‌شد. اتفاقا امروز يک مورد قبل شما مراجعه کرد. خانم 30 سال داشت و داراي 2 بچه بود که مي‌خواست با پسري 20 ساله ازدواج کنه."

با تعجب پرسيدم شما مي‌دانيد چرا اين پسر 20 ساله حاضر به چنين ازدواجي شده است؟

سردفتر پاسخ داد: "ما ديگه خيلي وارد جزييات نمي‌شيم ولي به‌نظر مي‌رسيد با توجه به وضعيت مالي مناسب خانم، آقا پسر حاضر به چنين ازدواجي شده و گرنه هيچ پسري با اين سن و سال همچين شرايط سخت و عجيبي رو براي ازدواج قبول نمي کنه!"
بعد سردفتر با خنده گفت:" البته بعيد نيست چند ماه ديگه بيان اينجا و طلاقشون رو هم اينجا ثبت کنن !"

چرا برخی از ازدواج خود راضی و برخی ناراضی اند؟


دلایل متداول برای ازدواج ناموفق
راز یک ازدواج موفق

می گویند ازدواج یک ریسک است. یک ریسک بزرگ در زندگی که همه آدم ها به آن تن می دهند ، اما چرا برخی از ازدواج خود راضی و برخی ناراضی اند؟ این سوال، موضوعی بسیار حساس و بحث برانگیز است. پاسخ های بسیاری به این سوال داده شده که نتیجه گیری برای رسیدن به یک فرمول منطقی را مشکل کرده است. برخی ازدواج ها به به بن بست می رسند در حالی که واقعاً هیچ دلیلی برای این شکست وجود ندارد و در عین حال برخی ازدواج ها دوام پیدا می کنند. در حالی که دلایل بسیاری برای شکست آنها وجود دارد. پس بسختی می توان یک تئوری ثابت برای دلیل تداوم یا شکست در ازدواج پیدا کرد.

در هنگام ازدواج به این موضوع فکر کنید که آیا می توانید با این حقیقت کنار بیایید که شاید همسر آینده تان مانند شما نباشد و اولویت های او در زندگی با اولویت های شما در زندگی تفاوت داشته باشد؟
چرا فرد باید ازدواج کند؟

هنگامی که تصمیم به ازدواج می گیرید یا تحت فشار اطرافیان مجبور به ازدواج می شوید و البته خواستگار خوبی هم دارید ، باید این سوال را از خود بپرسید ، چرا می خواهید ازدواج کنید؟ اگر پاسخ شما این بود که نیاز به یک همراه دارید ، از خود بپرسید ، آیا می توانید با عیب ها و کاستی های یک آدم دیگر ، که در همه چیز با شما شریک خواهد شد کنار بیایید؟ آیا می توانید با این حقیقت کنار بیایید که شاید همسر آینده تان مانند شما نباشد و اولویت های او در زندگی با اولویت های شما در زندگی تفاوت داشته باشد؟ متاسفانه بیشتر افراد قبل از آن که حتی این سوالات به ذهنشان خطور کند وارد ماجرای ازدواج می شوند. شما بهتر است قبل از این که فرد دیگری را وارد دنیای خود کنید پاسخ منطقی به این سوالات بدهید.

چه موقع افراد از هم جدا می شوند؟

این نکته توسط محققان کشف شده که در بیشتر ازدواج هایی که به بن بست می رسد ، مشکل از لحظه ملاقات زن و مرد به وجود می آید که مربوط به پیش از ازدواج می شود و البته مربوط به قصور در انتخاب فرد مناسب یا درک تفاوت های اساسی بین دو انسان است. در مرحله اولیه افراد به حدی جذب ظاهر طرف مقابل می شوند که سرشت درونی او را نادیده می گیرند. آنها این نکته را فراموش می کنند یا نمی دانند که وقتی یک زن و مرد در کنار یکدیگر زندگی می کنند تنها 10 درصد از رابطه بستگی به روابط فیزیکی دارد و بقیه مربوط به طرز فکر دو طرف و عکس العمل آنها در شرایط مختلف است و ازدواج هایی وجود دارد که در آنها بر سر مسائل جزیی جنگ های وحشتناکی به وجود می آید و در مقابل ازدواج های شادی وجود دارد که با این که تمام تصمیمات و امور مالی به عهده یکی از زوجین است باز هم هر دو خوشحال هستند. نکته این است که در این نوع ازدواج ها فردی که همه امور به دست اوست احساس نمی کند حاکم مطلق خانه است و روح و جان و مال طرف مقابل از آن اوست و علاوه بر این طرف مقابل احترام زیادی برای همسرش قائل است. این افراد به نحو احسن معنی کلمه وظیفه و احساس مسؤولیت را درک کرده اند.

انتظارات پیچیده، اعمال زور بیش از حد برای اثبات درستی گفته ها و کارها و فقدان درک متقابل اغلب منجر به بروز چنان زخم های عمیقی در رابطه می شود که هیچ مرحم عشقی و دلسوزی نمی تواند آنها را بهبود ببخشد.

دلایل متداول پشت پرده ازدواج های ناموفق

انتظارات پیچیده، اعمال زور بیش از حد برای اثبات درستی گفته ها و کارها و فقدان درک متقابل اغلب منجر به بروز چنان زخم های عمیقی در رابطه می شود که هیچ مرحم عشقی و دلسوزی نمی تواند آنها را بهبود ببخشد. فقط زخم ها بیشتر و عمیق تر خواهند شد و در نهایت یک روز فکر جدایی بر سر یکی از زوج ها خطور می کند. این حکایت بسیاری از کسانی است که در ازدواج دچار شکست می شوند ، اما افراد بعد از خاتمه ماجرا ، وقتی در تنهایی خود فکر می کنند متوجه خواهند شد که صبر و کاهش خودپسندی مانع از وقوع چنین شکست هایی در زندگی شان می شد ....

منبع :چهار دیواری

9 + 7 + 12 + 10 نکته براي خريد عروسي


دغدغه هاي ازدواج به سبک ايراني

مايحتاج ازدواج: از بين اين همه لباس عروسي، کدام را انتخاب کنم؟ کدامش به من بيشتر مي‌آيد؟ کدام‌يک از اين کفش‌ها راحت‌تر و مناسب‌تر است؟ براي انتخاب حلقه مناسب، چه فاکتورهايي را بايد در نظر بگيرم؟ و... اگر هرکدام از اين سؤال‌ها، سؤال شما هم هست و جوابش برايتان مهم است، «راهنماي خريد ازدواج» اين شماره را از دست ندهيد...

راهنماي خريد لباس عروس - ساده و راحت اما شاد و زيبا

شايد براي خيلي از عروس‌خانم‌ها هيچ چيزي لذت‌بخش‌تر از پوشيدن لباس‌هاي عروس پفي، پرنسسي و براق که در جنس‌هاي حرير و تور مي‌درخشند، نباشد. ولي طراحان لباس عروس معتقدند اصول مهمي در انتخاب لباس عروس وجود دارد که رعايت آنها از شکل وجنس لباسي که عروس‌ها مي‌پوشند، مهم‌تر است. با برخي از اين اصول، آشنا شويد.

1 اگر قدتان بلند نيست، لباس پرنسسي نپوشيد

لباس‌هاي پرنسسي بيشتر براي عروس خانم‌هاي قد بلند مناسب‌اند چون دامن اين لباس‌ها خيلي پف‌دار است و خودبه‌خود قد شما را كوتاه‌تر جلوه مي‌دهد. بنابراين اگر شما ريزنقش هستيد يا قد چندان بلندي نداريد، بهتر است به كمك خانم صاحب مزون به دنبال مدل‌هايي بگرديد كه به اندام شما مثل شمع بنشيند. اگر كساني‌كه قد كوتاهي دارند، در شب عروسي لباس‌هاي پف‌دار بپوشند، كوتاه‌تر به‌نظر مي‌رسند. اگر خيلي ظريف و كوچك باشيد، در لباس عروس‌هاي حجيم و پف‌دار گم خواهيد شد. اگر ريزنقش و چندان قدبلند نباشيد، لباس عروس‌هاي بلند و ماكسي شما را قدبلندتر نشان مي‌دهد.

2 با آقايان نرويد دنبال لباس‌عروس‌!

خريدن لباس عروس ذوق و سليقه و حوصله مي‌خواهد. بايد براي اين‌كار وقت بگذاريد. مطمئن باشيد که پشيمان نمي‌شويد. چون اولين و آخرين باري است كه اين كار را انجام خواهيد داد. پف‌دارترين و دنباله‌دارترين لباس‌هايي را كه تاكنون در عمرتان ديده‌ايد، امتحان كنيد. شايد لباس عروس ايده‌آل شما همان لباسي باشد كه اصلا فكرش را هم نمي‌كنيد. توصيه ما اين است كه با يك خانم به خريد لباس عروس برويد نه با آقاي داماد. آقايان اصولا حال و حوصله خريد ندارند و مطمئن باشيد وقتي شما لباس عروس سوم را امتحان مي‌کنيد، براي اينكه از اين خريد كسل كننده خلاص شوند، به شما خواهند گفت اين لباس بهترين است اما اگر سر فرصت و حوصله لباس عروس دلخواه‌تان را پيدا كرديد، مي‌توانيد همسر آينده‌تان را سورپرايز كنيد. به همين سادگي.

3 لباس عروس خودش زيباست

به بالاتنه لباس عروسي كه مي‌خواهيد بخريد خوب دقت كنيد. بالاتنه‌هاي خيلي تنگ، ممكن است اندام شما را بزرگ نشان بدهند و اين در يك مهماني زنانه چندان جالب نيست. سفيدي لباس عروس به اندازه كافي شما را مركز توجه قرار مي‌دهد. لازم نيست زياده‌روي كنيد. لباس عروس خودش زيباست. لازم نيست خودتان را براي به يادماندني شدن به زحمت زيادي بيندازيد و مدل‌هاي فوق‌العاده را انتخاب كنيد.

4 لباسي متناسب با اندام خود‌تان انتخاب کنيد

لباس عروسي كه روي جارختي زيباست، لزوما روي اندام شما زيبا نيست. نكات قوت و ضعف اندام شما بهترين راهنما براي انتخاب لباس عروس ايده‌آل شماست. مي‌توانيد با كمك يك خياط ماهر، لباسي را بدوزيد كه براي اندام شما ايده‌آل است و شما را بسيار رويايي در آن شب به يادماندني نشان خواهد داد. لباس عروس ايده‌آل شما حتما وجود دارد. مهم اين است كه شما بتوانيد آن ‌را پيدا كنيد.

5 مي‌خواهيد چقدر هزينه کنيد؟

اگر در شهر تهران زندگي مي‌كنيد، حتما مي‌دانيد كه ميدان محسني، بورس لباس عروس در مناطق شمالي تهران است. شما در اين مزون‌ها مي‌توانيد مدل لباس عروس دلخواه‌تان را از روي ژورنال انتخاب كنيد و سفارش دوخت آن ‌را بدهيد. فراموش نكنيد معمولا تفاوت قيمت اجاره و خريد لباس عروس در اين مزون‌ها دست كم 100 هزار تومان است. در اجاره، مزون لباس عروس را به تن شما و براي شما مي‌دوزد ولي شب پس از عروسي، لباس عروس را به مزون برمي‌گردانيد. قيمت لباس‌هاي عروسي براساس كاردستي كه براي تزيين بالاتنه و تور دامن آن پرداخت كرده‌ايد، بسيار متفاوت است. لباس عروسي‌هاي خارجي معمولا چون كار دست كمتري روي‌شان انجام شده‌ است، قيمت ارزان‌تري دارند ولي اگر شما لباس عروس‌هاي مارك‌دار را از روي ژورنال انتخاب كنيد، بايد منتظر پرداخت قيمت‌هاي گران‌تري هم باشيد. فراموش نكنيد ميدان محسني تنها بازار بورس لباس عروس در تهران نيست. كوچه برلن و كوچه رفاهي بورس ديگر لباس عروس در تهران است كه شما مي‌توانيد لباس‌هاي عروس زيبايي را با قيمت بسياربسيار كمتر از آنجا تهيه كنيد. اگر هم قصد خريد لباس عروس از اين بورس را نداريد، حتما به آنجا سري بزنيد چون در آنجا هر مغازه لباس عروس‌هاي زيادي را به تن مانكن و آماده در معرض ديد شما قرار داده است و مي‌توانيد حداقل از ميان مدل‌هاي دوخته شده و آماده، تصويري از لباس عروس دلخواه‌تان به‌دست بياوريد.

6 چه رنگي را ترجيح مي‌دهيد؟

از قديم‌ها در ذهن بيشتر ما لباس عروس سفيد بوده است ولي خيلي هم به اين قانون نانوشته اعتماد نكنيد. اگر سري به مزون‌هاي دوخت لباس‌ عروس بزنيد، مي‌بينيد كه بدتان نمي‌آيد، لباس عروس‌هايي با رنگ كرم، نباتي و حتي بژ سفارش دهيد. بد نيست رنگ اين لباس عروس‌ها را هم روي پوست‌تان امتحان كنيد. شايد شما در يك لباس عروس كرم خيلي زيباتر از يك لباس عروس سفيد به‌نظر برسيد. دقت كنيد اگر لباس عروس‌تان را در اين رنگ‌ها انتخاب مي‌كنيد، حتما بايد تورتان را هم در همين مايه‌ها و توناليته‌‌هاي رنگي انتخاب كنيد.

7 .فصل عروسي هم مهم است

اگر شما در فصول زمستان و پاييز قصد داريد جشن ازدواج‌تان را برگزار كنيد، بايد دور خريد لباس عروس‌هاي دنباله‌دار را خط بكشيد چون در اين فصول هوا باراني و برفي مي‌شود و شما حتما دوست نداريد با يك لباس عروس گلي وارد مجلس شويد. لباس عروس بدون دنباله براي اين فصول مناسب‌ترند ولي اگر بازهم تمايل داريد كه اين لباس عروس‌هاي دنباله‌دار را انتخاب كنيد، حداقل لباس‌هاي دنباله‌داري را برگزينيد كه مي‌توانيد پارچه دنباله‌دار آن ‌را جدا كنيد و هنگام رسيدن به سالن آن ‌را دوباره به لباس عروس‌تان وصل كنيد. البته محل برگزاري جشن ازدواج‌تان هم مهم است. در باغ مسلما شما نمي‌توانيد چنين لباس‌هايي بپوشيد.

8 .شما ستاره سينما نيستيد

شايد شما در تلويزيون فيلم عروسي «پرنسس دايانا» همسر وليعهد انگليس را ديده‌ باشيد كه لباس عروسي‌اش چند متر دنباله داشت ولي اين فقط يك عروسي تشريفاتي و تبليغاتي بوده است كه چند نفر فقط براي حمل دنباله اين لباس عروس استخدام شده بودند. شما مي‌خواهيد در جشن ازدواج‌تان راحت باشيد و بتوانيد با آسايش اين سو و آن سو برويد. پوشيدن چنين لباس‌هايي فقط دست و پاي شما را مي‌بندد و اجازه نمي‌دهد در اين شب رويايي راحت باشيد. لباس عروسي را انتخاب كنيد كه در آن اول از همه احساس راحتي كنيد.

9 .مدل‌هاي عجيب و غريب نخريد

فقط همين امشب لباس عروس در تن شماست و قرار است سال‌ها بعد لباس عروس‌تان را كه در آن شب رويايي به تن كرده‌ايد، در عكس‌هاي عروسيتان تماشا ‌كنيد ولي دقت كنيد كه لباس عروسي را برگزينيد كه بعدا خجالت نكشيد آن ‌را به ديگران نشان دهيد. برخي از مدل‌هاي لباس عروس سال‌هاي سال كهنه نمي‌شوند و هميشه زيبا هستند. بنابراين به سراغ انتخاب اين مدل‌ها برويد.


راهنماي خريد دسته‌گل عروس - شاخه‌ گلي براي عروس

يكي از نكاتي كه بيشتر مهمان‌ها به آن توجه مي‌كنند، دسته‌گل عروس‌خانم است. ما يک راهنماي خوب براي سفارش يک دسته‌گل ايده‌آل براي جشن ازدواج‌تان تدارک ديده‌ايم. اگر فکر مي‌کنيد که خودتان خيلي خوش‌سليقه‌‌ايد كه هيچ؛ اما اگر مي‌خواهيد از ما هم بشنويد که چه گل‌هايي براي شما مناسب‌ترند، حتما اين منوي كوچولو را بخوانيد.

1 .به هماهنگي‌اش با لباس عروس فکر کنيد

قبل از اينکه دسته‌گل‌تان را سفارش دهيد به سبک لباس عروس‌تان توجه کنيد. قرار است شما در آن شب رويايي چه لباسي بپوشيد، يک لباس کلاسيک و پرنسسي، يک لباس ساده سفيد يا يک لباس مسحورکننده مدرن؟ سبک لباس شما در انتخاب دسته‌گل شما بسيار مهم است. اگر لباسي با دنباله بلند داريد، مي‌توانيد دسته‌گل‌هاي آبشاري را انتخاب كنيد و اگر مي‌خواهيد لباس پرنسسي بپوشيد، دسته‌گل‌هاي گرد بيشتر با لباس شما جور در‌مي‌آيند. در اصل تناسب دسته‌گل با لباس‌تان خيلي در زيبايي و خيره‌كنندگي شما نقش دارد.

2 .به رنگ فصل هم فکر کنيد

اگر شما ترکيب رنگ دسته‌گل‌تان را هماهنگ با فصل سال انتخاب کنيد، در آن معرکه مي‌شويد. دسته‌گل‌هاي کهربايي، نارنجي و قرمز با فصل پاييز هماهنگي دارند ولي دسته‌گل‌هاي نقره‌اي، سفيد و طلايي براي فصل زمستان مناسب‌اند. اگر قرار‌است براي فصل بهار جشن ازدواج‌تان را برگزار كنيد، سراغ دسته‌گل‌هاي صورتي، آبي و سبز برويد. دسته‌گل‌هايي به رنگ مرکبات هم براي عروسي تابستاني شما عالي خواهند بود. فراموش نکنيد دسته‌گل‌هايي با رنگ قرمز و نارنجي و زرد براي پاييز عالي هستند ولي در فصل بهار شما انتخاب‌هاي بسياري براي گل‌هاي دسته‌گل ازدواج‌تان خواهيد داشت. البته اغلب عروس‌خانم‌ها دسته‌گل‌هاي سفيد و سبز را براي ست كردن با لباس عروس‌شان ترجيح مي‌دهند.

3 .به گلفروش‌تان اعتماد کنيد

بهتر است به گل‌ فروش اعتماد کنيد. به او دقيقا توضيح دهيد که چه مدل دسته‌گلي با چه ترکيب گلي را دوست داريد ولي بعد او را آزاد بگذاريد تا دسته‌گل‌تان را تزيين کند. بالاخره کار او هرروز تزيين گل است و خيلي بيشتر از شما مي‌داند كه چه مي‌كند.

4. دسته‌گلي هم‌قد و قواره خود‌تان بخريد

دقت کنيد که دسته‌گل شما تمام دست و انگشتان شما را نپوشاند. عروس‌خانم‌هاي ريزنقش دسته‌گل‌هايي را انتخاب کنند که جمع وجورتر و مناسب قد و قواره‌شان باشد ولي عروس خانم‌هاي قدبلندتر مي‌توانند دسته‌گل‌هاي بزرگ‌تري را برگزينند. بالاخره هم در عكاسي و فيلم‌برداري و هم در مراسم‌تان بايد حلقه و دست‌بند و ساعت‌تان ديده شود. نه؟

5 .دسته‌‌گلي ميوه‌اي و خوش‌بو بخريد

اگر کمي ابتکار به خرج دهيد مي‌توانيد دسته‌گل‌هاي منحصر به فردي سفارش دهيد که در آن از ترکيب ميوه‌ها و سبزي‌ها و حتي تور و روبان استفاده شده باشد. البته اين نوع دسته‌گل براي عروس‌هايي مناسب است كه دوست دارند متفاوت باشند. اگر هم قرار است جشن ازدواج شما در يک فضاي بسته و کوچک مثل منزل‌تان برگزار شود به سراغ گل‌هايي در دسته‌گل‌تان برويد که بوي زيادي نداشته باشند. مثلا گل مريم و شب‌بو براي چنين مراسمي مناسب نيستند. برعکس شما مي‌توانيد چنين گل‌هاي خوش‌بويي را براي جشن‌هاي مفصل‌تر و در فضاي بازي مثل باغ استفاده کنيد.

6 .مواظب لباس‌تان هم باشيد!

قطعا شما دوست نداريد گرده گل‌ها، لباس‌تان را کثيف کنند و يا شما را در لباس عروس و آرايش به عطسه و حساسيت بيندازند. بنابراين گل‌هايي را براي دسته‌گل ازدواج‌تان برگزينيد که گرده پخش نکنند. اگر هم به حساسيت فصلي دچار هستيد، در انتخاب گل‌ها دقت کنيد. به هر حال ديدن عروسي كه مدام عطسه مي‌زند و دچار آب‌ريزش بيني شده، چندان جالب نيست.

7 .چه سبکي را ترجيح مي‌دهيد؟

سبک‌هاي خاصي براي آراستن دسته‌گل عروس وجود دارد که اول بايد ببينيد راحت‌ايد کدام مدل را در تمام طول عروسي در دست بگيريد و درضمن کدام مدل به لباس شما بيشتر مي‌آيد؟• دسته‌گل‌هاي بازويي: اين دسته‌گل‌ها معمولا دسته‌گل‌هايي هستند که ساقه بلندي دارند و هنگامي‌که آنها را در لباس عروس در دست مي‌گيريد، تا آرنج شما را مي‌پوشانند. اين سبک دسته‌گل عروس بيشتر حالت کلاسيک و قديمي دارد.• دسته‌گل‌هاي آبشاري: دسته‌گل‌هاي آبشاري براي مهماني‌هاي عروسي خيلي مجلل و تشريفاتي مناسب‌اند. در اين دسته‌گل‌ها، گل‌ها به صورت آبشاري از دسته‌گل به سمت پايين آويزان مي‌شوند. شما مي‌توانيد يک نوع گل را با سبزه‌ها و روبان‌هاي آويزان براي طراحي اين دسته‌گل شيک به کار ببريد.• دسته‌گل‌هاي گرد: دسته‌گل‌هايي که به‌صورت گرد آراسته شده‌اند، تقريبا براي هر لباس و جشني مناسب‌اند. اين دسته‌گل‌ها را معمولاً گل فروشي‌هاي معتبر درست مي‌کنند چون در طراحي اين دسته‌گل‌ها تبحر زيادي دارند.

• دسته‌گل‌هاي دست‌بندي: اگر شما حال‌وحوصله در دست داشتن دسته‌گل در تمام جشن ازدواج‌تان را نداريد، بهتر است دسته‌گل‌هاي کوچکي را سفارش دهيد که به‌وسيله يک کش که روي آن با روبان تزيين شده مثل يک دست‌بند دور مچ شما بسته مي‌شود. اين دسته‌گل‌ها براي لباس‌هاي عروسي ساده‌تر مناسب‌اند.

12 نکته درباره کفش عروس‌خانم - کفش شما روشن!

خانم‌هايي که همسرشان خيلي از خودشان قدبلندتر است، احتمالا براي شب عروسي‌شان دنبال کفشي مي‌گردند که بتواند قدشان را کم‌وبيش هم‌تراز همسرشان نشان بدهد. ولي آيا فکر مي‌کنيد مي‌توانيد تمام شب با چنين کفشي راحت باشيد؟
12 توصيه زير کمک‌تان مي‌کند کفش عروسي‌تان را درست انتخاب کنيد.

1 .اول از همه، راحتيمهم‌ترين نکته‌اي که در انتخاب کفش لباس عروسي‌تان بايد به خاطر داشته باشيد، اين است که بايد در آن راحت باشيد. شما قرار است اين کفش را تمام طول شب به پا کنيد و با آن راه برويد و برقصيد. اگر پاشنه آن خيلي بلند باشد يا پاهايتان را بزند، اعصاب‌تان به‌هم مي‌ريزد. بنابراين به سراغ کفش‌هايي نرويد که پاشنه خيلي بلند و ظريفي داشته باشند يا شيب کف کفش خيلي زياد باشد. کفش‌هايي با بندهاي ظريف و محکم روي انگشتان پا نيز باعث رد انداختن روي انگشتان پاي شما مي‌شوند.

2 .جنس کفش عروسي مهم است جنس کفش عروسي شما هم خيلي مهم است. ابريشم و ساتن دو جنس پارچه مناسب براي طراحي رويه کفش لباس عروس هستند. با اين حال جنس پارچه‌ لباس عروس شما هم مي‌تواند راهنماي خوبي براي انتخاب جنس رويه کفش لباس عروسي‌تان باشد. شما حتي مي‌توانيد تکه‌اي از پارچه لباس عروس‌تان را به کفاش بدهيد تا با آن رويه کفش لباس عروس‌تان را بدوزد و روي کفش‌تان آن را به‌کار ببرد. اگر روي لباس بالا تنه‌تان کار شده، مي‌توانيد بخشي از اين پارچه کار شده را روي کفش‌تان به کار ببريد.

3 .غروب برويد خريدبهترين زمان براي خريد کفش لباس عروسي‌تان، ساعات پاياني روز و غروب است چون در تمام روز بر اثر راه رفتن و ايستادن روي پاها، پاها کمي‌ ورم مي‌کنند و بزرگ‌تر مي‌شوند ولي اگر شما صبح به خريد کفش عروسي‌تان رفته باشيد، ممکن است اين کفش، عصر (روز) مراسم پاي شما را بزند.

4 .به کف محل برگزاري جشن توجه کنيدعروسي شما قرار است در باغ برگزار شود يا در يک سالن که با قالي فرش شده؟ کفش‌هاي عروسي با پاشنه تيز براي مراسم جشن ازدواج در باغ مناسب نيست چون پاشنه آن درون گل و خاک زمين چمن فرو مي‌رود. براي اين مکان‌ها از کفش‌هاي تخت يا با پاشنه پهن استفاده کنيد. اگر قرار است مراسم شما در سالن، با کف‌پوش فرش يا پارچه‌هاي ابريشمي و براق و سفيد برگزار شود، شايد لازم باشد کف کفش‌تان را کفي‌هاي عاج‌دار که با کف اصطکاک ايجاد مي‌کنند، بچسبانيد.

5 .يک جفت کفش کمکي داشته باشيد!

بهتر است بيشتر به فکر خودتان باشيد و يک جفت کفش راحت‌تر براي ساعات پاياني جشن ازدواج‌تان تهيه کنيد. شما مي‌توانيد اين جفت کفش کمکي را از انواع تخت يا با پاشنه 3 سانتي‌متر انتخاب کنيد و وقتي حسابي از کفش‌هايتان کلافه شديد، آنها را تعويض کنيد.

6 .پوشيدن آزمايشي يادتان نروداگر شما روزي چند ساعت کفش لباس عروسي‌تان را در منزل بپوشيد و با آن راه برويد، هم به راه رفتن با آن عادت مي‌کنيد و هم مي‌توانيد با آن بايستيد. مطمئن باشيد راه رفتن و رقصيدن با يک کفش پاشنه‌بلند سفيد در يک لباس بزرگ و حجيم و سنگين کار بسيار دشواري است.

7 .تکه‌اي از پارچه لباس عروس‌ را همراه خودتان ببريدوقتي براي خريد کفش عروسي‌تان مي‌رويد، بهتر است تکه‌اي از پارچه لباس عروس‌تان را همراه ببريد. درست است که رنگ لباس عروسي شما سفيد است ولي رنگ‌هاي سفيد هم ته رنگ‌هاي ياسي، صورتي، طلايي... متفاوتي دارند. ممکن است شما رنگ لباس و کفش عروسي‌تان را در يک زمينه انتخاب نکنيد و رنگ کفش‌تان هماهنگ با رنگ لباس‌تان نشود.

8 .کفشي مانند کفش عادي‌ خودتاناگر شما در حالت عادي به کفش پاشنه 3 سانتي‌متر عادت داريد، سعي‌کنيد در جشن ازدواج‌تان هم پاشنه کفش‌تان را در اين مايه انتخاب کنيد ولي اگر به دنبال پوشيدن کفش‌هايي با پاشنه‌هاي بلندتر هستيد، اول بايد ببينيد که به پوشيدن اين کفش‌ها عادت داريد يا نه.

9 .رنگ‌هاي روشن مثل کرم و نباتيکفش لباس عروسي‌تان که رنگ آن کاملا سفيد باشد، شايد بعدها ديگر به درد شما نخورد چون کفش سفيد با لباس‌هاي ديگر معمولا جور درنمي‌آيد. به جاي آن اگر لباس عروسي‌تان بلند است و کفش‌هاي شما اصلا به چشم نمي‌آيد، مي‌توانيد سراغ خريد کفش‌هاي کرم و نباتي يا رنگ‌هاي روشني در همين طيف برويد که در بعد از جشن ازدواج‌تان هم بتوانيد آنها را با لباس‌هاي ديگر ست کنيد.

10.کفش‌هاي حصيرياگر لباس عروس شما عروسکي يا دنباله‌دار است (طوري که کفش شما زير دامن آن پنهان مي‌شود) مي‌توانيد کفش‌هاي با پاشنه حصيري يک تکه را براي لباس عروسي‌تان انتخاب کنيد. اين کفش‌ها کمک مي‌کنند که شما با وجود اينکه قد‌بلندتر به نظر مي‌رسيد، سطح اتکاي وسيع‌تري روي زمين داشته باشيد و بتوانيد راحت‌تر راه برويد و تعادل‌تان را حفظ کنيد.

11.کفشي مناسب لباس عروسي‌تانگاهي لباس عروس به شکل يک پيراهن سفيد است که قد آن تا زانو يا زير زانو مي‌رسد. اگر لباس عروس شما هم خيلي بلند نيست، بايد زيبايي کفش لباس عروسي‌تان را در درجه اول اهميت قرار دهيد. معمولا کفش‌هاي پاشنه‌بلند با بندهايي که روي ساق پا بسته مي‌شوند، مي‌توانند براي چنين لباس‌هاي عروسي ايده‌آل باشند.

12.روزنامه‌هاي خيس با آب‌ليمواگر با تمام اين تدابير احساس مي‌کنيد که کفش شما پايتان را مي‌زند، بايد از چند صفحه روزنامه و آب‌ليمو استفاده کنيد. روزنامه‌ها را با آب‌ليمو خيس کنيد و درون کفش‌تان بچپانيد و بگذاريد يک شب بماند. کفش شما اندکي جا باز خواهد کرد.

راهنماي خريد حلقه ازدواج - يه حلقه طلايي

خريد حلقه ازدواج هم يکي از اجزاي مراسم ازدواج است که اگرچه آسان به نظر مي‌رسد، ولي معمولا وقتي پاي خريدش به ميان مي‌آيد، وسواس بيش از اندازه مانع اين مي‌شود که انتخاب راحت و درستي داشته باشيم. اين مطلب سعي مي‌کند با زباني ساده و کاربردي، به‌تان کمک کند در خريد طلايي‌ترين حلقه عمرتان موفق عمل کنيد.

1. حلقه با انگشتر فرق دارد

از همان اول دنبال انگشترهاي بزرگ و پرنگين نباشيد. آنها حلقه به شمار نمي‌آيند. حلقه خيلي ظريف است و روي آن يک رديف نگين و يا يک نگين درشت کار شده است. شما حتي مي‌توانيد يک حلقه طلايي ساده را به عنوان حلقه ازدواج‌تان انتخاب کنيد. بعدا مي‌توانيد براي جشن ازدواج يک انگشتر پرنگين را براي روي حلقه ازدواج‌تان بخريد. دقت کنيد که حلقه و انگشتر شما بايد با يکديگر هماهنگي رنگ و جنس داشته باشند.

2. حلقه‌تان را سفارش بدهيد

اگر خيلي نسبت به رنگ و شکل حلقه ازدواج‌تان حساس هستيد و مدل‌هاي موجود در بازار را نمي‌پسنديد، مي‌توانيد يک مدل حلقه ازدواج‌ را که مي‌پسنديد پيدا کنيد و يک جواهرسازي معتبر پيدا کنيد و از او بخواهيد عين آن حلقه را برايتان بسازد. دقت کنيد حتما مهم است جواهرساز شما در اين کار متبحر باشد و حلقه شما را دقيقا با همان ظرافت مورد نظرتان بسازد.

3. حلقه‌هاي جفت بخريد

بعضي سليقه‌ها معمولا دنبال حلقه‌هاي يک جور براي عروس و داماد نمي‌گردند چون در اين صورت چون حلقه‌ها جفت هستند، حلقه عروس کمي مردانه و حلقه داماد کمي خصوصيات زنانه خواهد داشت ولي اگر شما به دنبال يک حلقه زنانه باشيد، مي‌توانيد آن را خيلي ظريف و زنانه انتخاب کنيد.

4 .به نگين‌ها دقت کنيد

وقتي مي‌خواهيد يک حلقه بخريد به نگين‌هاي آن خوب دقت کنيد. بهتر است هر نگين در يک قاب از جنس طلا، محکم شده باشد چون در غير اين صورت احتمال افتادن و جدا شدن نگين‌ها بيشتر است. نگين‌هايي که با چسب به انگشتر چسبيده شده‌اند ممکن است با ضربه و زمين خوردن حلقه شما جدا شوند و مسلما دوباره جايگزين کردن اين نگين‌ها گران تمام مي‌شود.

5 .يک سايز بزرگ‌تر بخريد

وقتي براي خريد حلقه مي‌رويد، حلقه‌هايي را بخريد که براي دست شما تنگ و جفت و جور نباشند. بالاخره قرار است شما اين حلقه را يک عمر به دست کنيد. در طول اين سال‌ها ممکن است چاق شويد و حلقه شما ديگر قابل استفاده نباشد. اگر حلقه شما اندکي گشاد باشد مي‌توانيد آن را تنگ کنيد ولي به دست کردن حلقه تنگ خيلي دشوار است.

6 .دو حلقه بخريد

اگر شما دنبال خريد حلقه‌هاي پرزرق و برق و پرنگين‌ هستيد، بايد اين احتمال را بدهيد که ممکن است وقتي شما اين حلقه را در تمام روز دست‌تان مي‌کنيد نگين‌هاي آن جدا شود. بنابراين مي‌توانيد يک حلقه طلايي ساده را براي دم دست‌تان بخريد که هنگام انجام کارهاي منزل و يا در محل کار از آن استفاده کنيد.

7. نگين‌هاي درشت ارزشمند‌ترند

جواهرفروشان مي‌دانند نگين‌هاي درشت خيلي باارزش‌تر از نگين‌هاي ريزند. بنابراين اگر دنبال خريد يک حلقه ارزشمند هستيد، حلقه‌هايي را بخريد که تعداد نگين‌هاي کمترو درشت‌تري داشته باشند. يک تک نگين درشت حلقه بسيار ارزشمندي خواهد بود.

8 .انواع تيز را انتخاب کنيد

گاهي برخي از حلقه‌ها، زايده‌هاي تيزي در طراحي‌شان دارند که نگين‌ها روي اين زائده‌هاي تيز وصل مي‌شوند. اين تيز‌ي‌ها در هنگام کار روزمره به اين سو و آن سو مي‌گيرند و احتمال جدا شدن نگين‌ها وجود دارد. بنابراين توصيه ما به شما اين است که حلقه‌هاي تخت و گرد را انتخاب کنيد.

9. سري به اينترنت بزنيد

قبل از اينکه همراه همسرتان به خريد حلقه برويد بد نيست سري به اينترنت بزنيد و انواع مدل‌هاي حلقه‌ها را نگاه کنيد. از طرف ديگر بدون همسر‌تان سري به فروشگاه‌ها بزنيد تا دقيقا دست‌تان بيايد چه مدل‌ حلقه‌اي مي‌خواهيد و سپس دو سه مدل را نشان کنيد و با کمک همسرتان يکي را انتخاب کنيد. مردها معمولا حوصله گشتن چند باره بازار را ندارند.

10 .شستشوي حلقه

اگر شما با حلقه ازدواج تان به دستشويي برويد احتمال آلودگي آن وجود دارد. از سوي ديگر پاک کردن صابون از لابه‌لاي نگين‌ها شفافيت آنها را از بين مي‌برد. بنابراين بهتر است قبل از رفتن به دستشويي حلقه را از دست‌تان خارج کنيد.

نامزدی ،بهترین فرصت عاشقی


در فرهنگ ما خیلی از دختر و پسر ها قبل از اینکه به زیر یک سقف مشترک بروند ،دوران نامزدی یا همان عقدکردگی را تجربه می کنند ، که هم فرصتی برای شناخت بهتر یکدیگر است و هم روز هایی با مسئو لیت کمتر و فرصت بیشتر برای ذخیره ی مهر و محبت. در این مقاله راهکارهایی برای گذراندن دوران نامزدی شیرین و موثر را می خوانید :

قسمت‌هایی از شخصیت همسرتان را خواهید شناخت که به‌صورت معمولی امکان‌ ندارد بر آن‌ها آگاهی یابید مگر آن‌که با هم زندگی کنید. برای شناخت شخصی که به‌طور متناوب نه‌ پیوسته او را می‌بینید ، هیچ راهی بهتر از این نیست که در عمل و در مقاطع زمانی مختلف و کوتاه، با او زندگی کنید. در دیدارهای کوتاهِ دو یا سه‌ ساعت در هفته، افراد اغلب، بهترین رفتارشان را نشان می‌دهند. واقعیت در زمان طولانی‌تری، و در ارتباط نزدیک تر آشکار می‌شود. درمی‌یابید که آیا سبک زندگی شما و همسرتان، از تفاهم و هماهنگی حقیقی برخوردار است یا خیر.

ویژگی‌هایی که باعث می‌شوند عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید ، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگیِ شما را بعد از آن‌که هم‌خانه شدید، تضمین کند.

ممکن است از عشق‌ورزیدن به کسی لذت ببرید اما از زندگی با او نه. ویژگی‌هایی که باعث می‌شوند عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید ، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگیِ شما را بعد از آن‌که هم‌خانه شدید، تضمین کند. ممکن است دریابید که سبک زندگی شما و همسر آینده تان، با یکدیگر هماهنگی و هم‌خوانی ندارد. درمی‌یابید که قابلیت و توانایی همسرتان در ایجاد ارتباطی حقیقی و کانونی گرم، چه میزان است. ممکن است هرگز متوجه نشوید که همسرتان تا چه حد تمایل و قابلیت ارتباطی مستحکم و صمیمی را دارد مگر این‌که تعهد زندگی مشترک با او را عهده ‌دار شوید. تنها وقتی‌که مجبورید با هم راجع ‌به امور اقتصادی، غذا، مسؤولیت‌های خانه، تملکات و... تصمیم بگیرید ، می‌توانید از این‌که آیا همسرتان همراه خوبی است یا نه، مطمئن شوید. می‌توانید از ازدواج به ‌دلیل‌های نادرست و زندگی مشترک زودهنگام و نسنجیده دوری کنید.

زندگی مشترک، می‌تواند تجربه‌ی شیرینی از یک رابطه باشد اما چنان‌چه زودهنگام، نپخته و نسنجیده به آن وارد شوید ، اشتباه بزرگی خواهد بود.

شیوه‌های ایجاد خشنودی در دوران نامزدی

همسران جوان با سرمایه‌گذاری در بانک عاطفی یکدیگر، می‌توانند عشق و علاقه‌ی خود را برای زندگی آینده ، حفظ نمایند. این سرمایه‌گذاری‌ها می‌تواند شامل مهرورزیدن‌ها، ابراز احساسات، توجه و محبت در لحظه‌های باهم بودن در دوران نامزدی و مراحل آغازین زندگی مشترک باشد.

درحقیقت، توجه و محبتی که زوج‌ها در روزهای نخستین شروع زندگی به یکدیگر داشته‌اند، طی چندین سال زندگی مشترک نیز (با تکرار و تنوع آن‌ها) به‌صورت سرمایه‌ای برای زندگی مشترک آینده‌شان محسوب می‌شود به‌طوری‌که با عادی شدن رابطه‌ی زناشویی، شما می‌توانید از سپرده‌های عاطفی خود که در دوران شروع زندگی مشترک سرمایه‌گذاری کرده‌اید، برداشت کنید و این، وقتی امکان‌پذیر است که نه‌تنها پیوسته به‌طور لفظی و عملی به همسرتان بفهمانید که دوستش دارید، بلکه در هر فرصتی که به‌دست می‌آورید، عشق و علاقه‌ی خود را به او نشان‌دهید.

این‌کار با انجام روش‌هایی مهرورزانه، امکان‌پذیر است که شما برای ایجاد هیجان و خشنودی احساسی در همسرتان، می‌توانید از آن‌ها استفاده نمایید.بعضی از شیوه‌هایی که در این قسمت به آن‌ها اشاره شده است،‌ ممکن است در نظرتان رؤیایی یا طنزگونه باشد اما به شما اطمینان می‌دهیم که برای خشنودی همسرتان، فوق‌العاده مؤثر است.

فراموش نکنید که در طول زندگی مشترک، اگر همسرتان از لحاظ احساسی خشنود نباشد، اغلب نمی‌تواند به خواسته‌های شما پاسخ مساعد دهد.

خشنودی احساسی ، به این معناست که شما (زن و مرد) باید فداکاری کنید، رفتاری مهربانانه با نامزدتان در پیش بگیرید، از او تعریف کنید و لحظه‌های شاد و خاطره‌انگیزی را برایش فراهم آورید.
توجه داشته باشید که کارهای کوچک، از نقطه‌نظر همسرتان، بسیار بامعناست.مطمئن باشید نشان‌دادن علاقه و عشق‌تان با برنامه‌ریزی، کاری بس عظیم و فوق‌العاده است. باید بدانید اقدام‌های کوچک مهربانانه، به همسرتان نشان‌می‌دهد که او را چقدر دوست دارید ،‌ برایش احترام قائل هستید، از او قدردانی می‌کنید و مهم‌تر از همه، با این کار سبب می‌شوید که همسر آینده ‌تان، احساس کند برای شما از هر کسی مهم ‌تر است.

تاریخ روزهای مهم زندگی نامزدتان را در‌نظر داشته باشید. شما به یکدیگر علاقه دارید، بنابراین سعی‌کنید همیشه عشق و علاقه، در اعماق چشم‌های‌تان موج بزند. همیشه چشم‌انتظار هم باشید. سخنان او را با گوش دل‌تان بشنوید. تا حد امکان، به امور پدر و مادر یکدیگر رسیدگی کنید. از وسایل مورد علاقه‌اش به‌خوبی نگه‌داری کنید. با تمام افرادی که برایش کار می‌کنند، مهربان و نسبت به آنان خیرخواه باشید. در طراحی نقشه‌های‌تان، با یکدیگر هم‌فکری کنید. در قلب‌تان برایش جایی چون صدف بسازید و او را چون مرواریدی گران‌بها در آن جای‌دهید.

همیشه در اتفاق‌های خوبِ زندگی، او را سهیم کنید . وقتی به جمع دوستان‌تان می‌پیوندید، با افتخار همسرتان را معرفی کنید. برای نامزدتان همواره آرزوی سلامتی کنید. برای همدیگر وقت صرف کنید. به دوستانش احترام صادقانه و خالصانه بگذارید.

در دوره‌های خانوادگی، با روحیه‌ی خوبی حاضر شوید. برای رشدکردن و بارورشدن استعدادهای معنوی‌اش، او را تشویق کنید. قسمت‌هایی از روزنامه را که ممکن است برای او جالب و مفید باشد، برایش جدا کنید. بهتر است عبادت‌ها و نیایش‌های خود را به اتفاق یکدیگر انجام دهید. او را در یکی از روزنامه‌ها یا مجله‌های مورد علاقه‌اش، مشترک کنید. وقتی با شما صحبت می‌کند، به او توجه کامل داشته باشید.

در میهمانی‌ها حد امکان، کنار یکدیگر باشید. هر بار در به‌کار بردن جمله‌ی «دوستت دارم» و تنوع در ارائه‌ی آن، پیش‌دستی کنید. وقتی خسته است، بگذارید به‌اندازه‌ی کافی استراحت کند. تا حد امکان، با همدیگر برنامه‌ریزی کنید. نسبت به وسایل و مکان‌های مورد علاقه‌ی همسرتان، توجه لازم را داشته باشید.

کارهای قشنگ و بزرگ را به‌صورت مشترک انجام دهید. درباره‌ی او مثبت فکر کنید. زمانی ‌که به سکوت نیاز دارد، برایش محیطی فراهم کنید تا در آن، احساس آرامش کافی کند. در مورد هدیه‌ای که می‌خواهید به او بدهید ، خوب فکر کنید. احساس‌های‌تان را از اعماق دل‌تان در زندگی جاری کنید. در کارهای شغلی یکدیگر (در صورت امکان و توان) به همدیگر کمک کنید. در انجام امور خیر، مشارکت داشته باشید. به ارزش‌های یکدیگر، احترام بگذارید. به‌خاطر داشته باشید که روزهای مبارک و مناسبت‌های خجسته‌ی ماه را برایش گرامی بدارید. کمک به افراد مستمند و نیازمند را در حد توان و امکان، با یکدیگر انجام دهید.تجربه های با هم بودنتان را زیاد کنید و از فرصت نامزدی برای آشنایی بیشتر و ایجاد صمیمیت استفاده کنید...

مجله شادکامی